این داستان تقدیم به شما اسمم امیر رضا هست داستان مال سه سال پیشه پونزده ساله بودم یه همکلاسی داشتم اونم امیر رضا بود با هم صمیمی بودیم و باهم شوخی سکسی میکردیم مثلا به کون هم دست میزدیم من کونم بزرگه با اینکه پسرم اون تو مدرسه پشت سر من مینشست یه روز دستم…
داستان سکسی تقدیم به شما – سلام دوستان;اين داستان زيبا رو قسمت اولشو ترجمه كردم و براتون ميذارم داستان سكس با مامان و رسم خونوادشونه كه واقعي هم هست خوشتون اومد نظر بديد تا قسمت دومش رو ترجمه كنم بزارم براتون;حالشو ببريد;امير سكسي;;;;;شب خیلی بدی رو پشت سر گذاشته بودم;شبی از شبایسالگیام بود ;شبی بود…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من یه برادر زن دارم به اسم پویا. که اگه کلی بخوای حساب کنی پسره خوبیه. ولی خیلی خیلی تنبل و تنپروره. البته ساعت پنج صبح میره سر کار تا چهار بعد از ظهر . اما وقتی میاد خونه یکسره روی مبل ولو میشه و با گوشی ور…
داستان سکسی تقدیم به شما ظاهرا منیژه باید با پدر و مادرش می بود.کلید آپارتمان را با خود داشت.به سختی خود را بمقصد رساند.با آنکه صاحب اصلی خانه بود اما با رعایت ادب و احترام زنگ زد وقتی مطمئن شد کسی خانه نیست در را باز کرد و به دستشویی رفت و فشار را از…
این داستان تقدیم به شما از اول عاشقش بودم … قبل از ازدواجم با مسعود. ناموس برادرش بودم، نگاهمم نمیکرد ،ولی من تا حدی دیوونش بودم که بخاطر نزدیک شدن بهش ،با برادرش ازدواج کردم! مسعودو دوست نداشتم ؛لحظه عقدم به طلاق هم فکر کرده بودم. احسان مجرده ، پیشش راحت میگشتم ، اوایل سرد…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان عزیز من پرستو هستم 29ساله ساکن تهران. کارمند بانک. میخوام داستان زندگی فوق العاده شیرین منو همسرمو که به یه کابوس مبدل شد رو واستون تعریف کنم.این داستان برای من قسمت هاییش بسیار دردآوره و با گریه احتمالا همراه میشه. همه چی از اونجایی شروع شد که ما…
این داستان تقدیم به شما مدتی بود که مادرزنم مریض بود و بعد از یه عمل جراحی حدود یک هفته توی بیمارستان بستری بود. در طول این یک هفته یه پای ما خونه بود و یه پامون بیمارستان. هرشب یه نفر از زنهای خانواده توی بیمارستان به عنوان همراه بیمار می موند. چند شب همسرم،…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من آرشم 21 سالمه خاطره سکسیم واقعی هست!یک شب داشتم با فوتبال بازی میکردم پی اس 12 یه اس برام اومد فکر کردم دوست دخترمه اس رو باز نکردم چون قرار بود ساعت 11اس بده توجه نکردم اما دوباره اس اومد بازش کردم عروس عمم بود که میشد دختر…
داستان سکسی تقدیم به شما – دلم نازنینی را می خواهد که دستش را به دستم و قلبش را به قلبم بسپارد .. چه خیال خوشی خواهد بود وقتی که نوازش نسیم بوهای مو های تو را به مشام من بر ساند !. بو ی موهایت را در زیر باران دوست می دارم . و…
این داستان تقدیم به شما سلام من سینام 25 سالمه خواهرم سمانه 20سالشه از بچگی خیلی دوسش داشتم چند باری هم تو خواب که بود خیلی آروم دستمالیش کرده بودم ولی خیلی کم چون بچه بود هنوز مدرسه نمیرفت بیشتر از رو کنجکاوی بود هر چی بزرگتر شد خوشگل تر شد ولی من دیگه میترسیدم…
داستان سکسی تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان. روزها رد میشدو من تو تلگرام با اینو اون دوست میشدم و یه هفته بودم باهاشون بعدم کات میکردم به دلایل مختلف یکی خوشگل نبود یکی اخلاقش خوب نبود و… تا روزگار گذشتو یه دختری اومد تو گروهمون و در مورد فیلم سینمایی و… بحث میکردیم…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم مهدی اسم زنم مریم. ۵ ساله که عروسی کردیم. بچه نداریم. یک ساله که فانتزی کاکولد ذهنمو مشغول کرده ولی به زنم نگفتم. با چند نفر از بکن های سایت بیرون قرار گذاشتم که برای یکیشون تو ماشین هم ساک زدم آبشم خوردم. با یکیشون که خیلی از…