دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما چند وقتی هست میام داستان های سایت رو میخونم و خالی از لطف نیست خاطره من رو هم بخونید . راستی اسمم علیه سی و پنج سالمه و تو دامنه های البرز هستیم و مجردم و همیشه مواضبم اضافه وزن نگیرم و رو فرم باشم با دختر های زیادی لاس…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – بازم غرق ناباوری شده بودم . نمی دونستم چیکار باید کنم . نمی تونستم باور کنم . این یکی سخت بود باور کردنش . خیلی سخت .. باز بچه رو می شد باور کرد .. چون چند بار دسته گل به آب داده بودیم .. و شایدم فروزان اشتباه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خاطره ایی که میخام بگم برا حدود 4 سال پیشه…   من 16سال داشتم و #دبیرستانی بودم…تازگیا فهمیده بودم به دخترا علاقه دارم تا جنس مخالف. ولی این حسمو سرکوب میکردم دوست نداشتم بروزش بدم .از عواقبش میترسیدم.. تو کلاسمون یه دختر شروشیطونی بود که تقریبا همه میشناختنش همه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما برادر خانومم یه آدمیه با دومتر قد و شکم وحشتناک گنده و چاق افراطی؛ ولی برعکس خودش، زنش ریزه میزه و لاغر…اسمش مجیده… من همیشه فکر میکردم مجید چطوری میفته رو این بدبخت و اینو میکنه… البته رابطه شون هم خیلی خوب نبود و زنش که اسمش فاطمه س؛ هم…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام من رامین هستم ۳۶ ساله تهران مجرد کیرمم #۲۰ سانته و کلفتیشم خوبه پدرم یه آدم خیلی پولدار بود که دو سال قبل تصادف کرد و از دنیا رفت از ثروتش بگم که یک معدن سنگ و هتل تو مشهد و رستوران تو تهران و پاساژ تو تهران…

  • داستان سکسی تقدیم به شما خب از همین اول بگم که شاید خیلیاتون از خوندن این داستان خوشتون نیاد و خسته بشین.چون ماجرای دوتا دختر دبیرستانیه که یکیشون منم و الان 17 سالمه!خیلی وقت بود می خواستم بیام و داستانمونو بنویسم ولی تا امروز نشده بود. من تا سال سوم راهنمایی یه دختر خیلی احساساتی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان عزیزم من #حسینم 33 سالمه خانمم #پریسا 30 سالشه 5 ساله ازدواج کردیم برادرزنم 43 سالشه 3 تا دختر داره دوساله پیش خونه برادرزنم بودیم خانمم صدام زد توی اتاق دیدم کنار نگار برادرزاده بزرگش نشسته #نگار واقعا خوشگله مخصوصا با ارایش اون موقع 16 سالش بود…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سرم درد می کرد کنار خیابان چند لحظه ایستادم زل زدم به یک درخت عجیب داشتم شاخه های به هم بافته اش را دنبال می کردم که چشمم افتاد به پنجره ای باز دورش سفید بود و داخلش تاریک ،یه لحظه صدایی از روی درخت مرا برگرداند گربه ای شاخه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. مریم هستم. تپل کمر باریک سینه‌های هشتاد و چشمای فوق العاده درشت هر چقدم دلتون بخواد حشریم. این خاطره ای که میخوام تعریف کنم واسه سه سال پیشه. وقتی من ۲۱ سالم بود و تازه ازدواج کرده بودم. بعد از چندوقت دنبال خونه گشتن یه واحد یک خوابه ولی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما این داستان کاملا تخیلی و کسشر می‌باشد:)) Saeed: بعد چند وقت که دنبال کار میگشتم بالاخره توی یکی از شرکت های بخش خصوصی به یکی از ارگان ها وصل بود تونستم استخدام بشم با بدبختی و شروع به کار کردم … من اصلا آدم مذهبی ای نیستم ولی این شرکت…

  • این داستان تقدیم به شما یه روز از خونه اومدم بیرون برم سوار #ماشین بشم یه مرتبه دیدم یه پسر ۱۷-۱۸ بهم گفت زن جنده #چطوری ( اینو بگم من خیلی بیغیرت شدم تا کسی بهم فحش میده ناخوداگاه دودول ۷ سانتیم بیدار میشه شهوتی میشم ) تا اینو گفت یه حالی شدم و سوار…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسمم ارسلان قد187 وزن68 یه پسر خوشگل 24 ساله با بدنی بسیار ناز … خیلی بیبی فیسم یعنی طوری که الان که 24 سالمه بعضیا فکر میکنن 16 ساله ام و یه مو تو صورتم نیست. داستان من برمیگرده به 16 سالگیم. من عاشق گیم نت و بازی های…