دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما گرگِ پفیوزی در ایّامِ قدیم بود در اطرافِ یک جنگل مُقیم هیچ‌کس آسایش از دستش نداشت بس که کونِ ماده و نَر می‌گذاشت! تویِ هر سوراخ سیخی کرده بود حُفره‌داران را به تنگ آورده بود! شِکوِه می‌کردند از این گرگِ پیر جانورها گاه‌گاهی پیشِ شیر شیر دائم شِکوِه‌ها را می‌شنود…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …قسمت قبل پارت ۲: چند هفته گذشت و همچنان من و محمود توی کف زن های همدیگه بودیم، توی این مدت هم چند باری دور هم جمع شده بودیم و حسابی زن های همو دید زده بودیم، راستش من خودم وقتی ژیلا رو می دیدم عذاب وجدان می گرفتم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من ۷ سال ازدواج کردم و خانم چندتا #دایی و #زندایی داره که با یکیشون خیلی رفت و امد داریم یه روزی از این روزا که مهمون ما بودن زنداییش رفت تو اتاق لباس عوض کنه ولی من هواسم نبود و یهو رفتم تو که دیدم شلوار لی و…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه باورم نمیشد که بعد 2 سال تا این حد اتفاقی و بعد از کلی انتظار برای دیدن دوبارش، یه کوچه بالاتر از خونمون در حال پرسه زدن توی این هوای گرم تابستونی ببینمش، با صدای نسبتا بلندی اسمشو به زبون آوردم، خشکش زد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم #علیرضا و ٢١ سالمه و دانشجوی رشته حسابداری ام. من تو شهری دانشگاه قبول شدم که خونه ی خواهرم اونجا بود. به خاطر همین من خونه ی خواهرم اینا زندگی میکنم. خواهرم اسمش #شیوا و ۲۵سالشه و شوهرشم #سیامک ۳۴ ساله و کارمند بانکه. من حدود دو…

  • داستان سکسی تقدیم به شما باسلام,من پسری هستم24ساله که دراینجا خودموبااسم مستعار مهران معرفی میکنم من توزندگیم دوست دخترای زیادی داشتم وباهمشون هم چندین بارسکس داشتم خودم بچه ی بامعرفتی هستم والبته خیلی رفیق باز هم درس میخونم هم اهل همه جور تفریحات و…هستم خب زیادحاشیه نرم دوستان وقصدم فقط شناساندن تقریبی خودم بود اماداستانم>>مطمئن…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من فاطمه هستم چهل و چهار ساله نینجوتسو کار میکنم ده ساله چادری هم هستم همسرم جانباز هفتاد و پنج درصد هستن یکساله به خاطر مصرف دارو میل جنسی شون خیلی کاهش داشت هیچوقت نزدیک نشدیم منم به خاطر طبع گرم و ورزش میل زیاد دارم چند بار خیس…

  • داستان سکسی تقدیم به شما ۱۸ ساله بودم و منو از خونه دور می کردن، به جایی با شخصی که از او متنفر بودم. این عادلانه نبود. من برای خانواده ام چی بودم؟ بدیهیه که کسی که خیلی امتیاز می‌داد، کسی که همه فکر می‌کردن نیازی به شنیده شدن نداره و فقط باید دیده شه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که براتون مینویسم رابطه شیش ساله با زن شوهرداره. اسم من میثمه و اسم خانومه عاطفه. سال نود و سه برنامه بیتالک بودکه خیلی ها یادشونه خوراک مخ زدن و وقت گذروندن بود. من تو شهری زندگی میکنم که خیلی کوچیکه و اکثرا همدیگه رو میشناسن. یادمه یک…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من فرشاده19سالمم هست داستاني كه براتون مي نويسم مال اواخر سال 89 هست كه مربوط ميشه به زن عموي جنده ام. من يه زن عمو دارم كه اسمش النازهست اين زن عموي ماازاون جنده هاي معروف محله كه شوهرش هم كارمند معدنه وهر2هفته مياد خونه خلاصه من ازوقتي…

  • این داستان تقدیم به شما برای من که در یک خانوادۀ #مذهبی و بسته بزرگ شده بودم، مردها همیشه موجودات جذابی بودند. با اینکه خانواده ای داشتم که همیشه در مورد مسائل خصوصیم دخالت می کردند و مانع از هر نوع حضورم در کوچه و خیابان می شدند، اما همیشه کشش و میلی در من…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – ستاره و مهدی این داستان قدیمیه اسم مستعار من ستاره ست.من سالمه و يه عالمه فانتزی سکسی دارم که دوست دارم از اونا براتون بنويسم.تا حالا خودم سکس نداشتم. ولی عاشق سکس هستم. پسر عمه ام مهدی تقريبا; سال از من بزرگتره و – ساله که ازدواج کرده اما…