دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما – پژمان جون این مرحله دیگه از همه این مراحل بهتر و بالاتر بود -خوشت اومد اشرف جون ;/; تازه این شروعشه -دلم نمیخواد اصلا تموم شه . هم جیگر آدمو خنک می کنه هم آتیش میده . کیرشو مث یه سوهان می کشید تا ته کوسم و درش می…

  • این داستان تقدیم به شما مرسی از اینکه تیکه ای از سر گذشمو خوندین گفتم که: دخترمون دانشگاه #ملی (#بهشتی قبول شده) پسرمون یکیش راهنمایی و کوچیکه دبستانیه داداش فشارخون و مرض قند داره مدتیست اصلا سکس نداره نوشین عملا زن من شده داداش دخترم کاملا از سکس منو مامانش باخبره مامانش بهش گفته هر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما با سلام من اسمارو مستعار مینویسم اسمم آرش الان۱۸ سالمه اولین خاطره کون دادنم بر میگرده به ۷سالگیم که داییم کونم گذاشت خیلی درد داشت اما واسه اولین بار لذت بخش بود میخواستم بازم تکرارش بشه ولی روم نمیشد به دایم بگم میترسیدم باخودم ور برم تا اینکه من دوم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – نازنین : این دو تا بحث متفاوتن اینکه نخوام ببینمتون با اینکه بخوام ارتباطی نباشه فرق میکنهنادر : من قبول می کنم … در شرایطی که آروم باشی .. اختلافی با هم نداشته باشیم حس کنی که دیگه فکر و اندیشه من احساس من نیاز های درونتو تامین نمی…

  • این داستان تقدیم به شما منم زنداداشمو سالهاست که می کنم این سرگذشت از سال 1360 شروع میشه اسمش #معصومه است وقتی زن داداش شد من عاشقش بودم ولی نصیب داداش فریدون شد من از داداش #فریدون 18 ماه کوچکتر بودم ولی هیکل و قدم از او بزرگ و بلندتر بود از زمان نامزدیش تو…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه ی دوستان و خوانندگان عزیز . اول از همه بگم این داستان قراره زندگی شخصی رو بیان کنه که از ابتدای زندگیش مسائل جنسی براش خیلی پررنگ بوده و ممکنه در طول این داستان با واقعیت هایی رو بروب شید که شاید تا الان هیچ کس توان…

  • این داستان تقدیم به شما خواهرم آزاده 5 سال از من کوچکتره او بقدری زیباست که عکسهای کودکیش را در لندن کارت پستال کردن اخه عمویم لندن زندگی می کنه عروسی پسر عموم بود سال 2009 ما دعوت بودیم دو ماه اروپا بودیم چند کشور را هم گشتیم اون موقع آزاده 6 سالش بود من…

  • داستان سکسی تقدیم به شما اقا مهدی عاقله مردی 40 ساله بود که جلو یه کافه تو بالا شهر متکدی بود. بعضی وقتا اگه جنسش مرغوب بود و نشگیشو به حد اعلایی میرسوند سازی هم میزد و هم زمان چشمش به دست مردم بود که پولی بهش بدن. مطمئناً شانس اورده بود که تو اون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خیلی داستان خوندم گفتم منم یکی از خاطراتم با #خانومم رو بگم اسم من #مصطفی ۳۴ سال بدن خوبی دارم و کیرم ۱۸ سانته و عاشق سکس از زنم بگم #رضوان ۲۳ سالشه قد ۱۷۰ سینه ۸۰ و کون و رونش که نگو هر مردی رو روانی میکنه یه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما تولد پونزده سالگیم بود مامانم یه عالمه ذوق داشت که اون شب کلی خوش بگذره به پسرش ،خاله هام و بچه هاشون هم اومده بودن خونمون ،شلوع پلوغ بود خلاصه من ولی اصلا حوصله نداشتم دوس داشتم هرچی زودتر مهمونی تموم شه و یه جق بزنم و بگیرم بخوابم دو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من فکر می کردم ماجراهایی مثل سکس منو عمو جونم که سکس داریم خیلی کمه ! ولی آماده باشین برای خوندن سرگذشت سکسی سارا…   مامانم 12 سالش بوده ازدواج میکنه 14 سالگی من متولد میشم مامان تو 14 سالگی از رو عکس هاش و فیلمهاش انگار 18 ساله…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – همه ميگفتن و ميخنديدن و انگار نه انگار كونشون داره ميسوزه;; پيش خودم گفتم لابد سوناي اينجا اينجوريه و خيلي ضايع است كه من عربده بزنم و بلندشم.تنها كاريكه ميتونستم كنم اين بودكه هردو ثانيه يه بار وزنم رو روي يه كپلم بذارم تا اون يكي كپل زمان خنك…