این داستان تقدیم به شما دو سال بود که #ازدواج کرده بودم و با #شوهرم سر دروغهایی که قبل ازدواج بهم زده بود مشکل داشتم و از اینکه خیلی وقتا بداخلاقی میکرد دل چرکین بودم.علی شوهر خواهر شوهرم با ما خیلی رفت و آمد داشت و راستش بیشتر دلخوری هام رو با اونا مطرح میکردم.…
داستان سکسی تقدیم به شما – طناز الان داره میاد جووووووون -فرزاد زاویه عکس یادت نره یادت باشه در بهترین حالت خالی کنی .. کمرم از هوس داشت می ترکید دلم می خواست منو بکنه و بکنه و بکنه تا ارضا شم .. آب کیرش توی کوسم فوران کرد .. طوری پخشش می کرد که…
این داستان تقدیم به شما سلام من با یک دارو ساز شریکم #داروخونه داریم مدت یکساله باز کردیم مجردم اخرین پسر خانواده ام 26 سالمه کارشناسی ارشد علوم آزمایشگاهی داداش از خود بزرگترم نیمه #شعبان گذشته عروسی کرد من تا روز عروسی نامزدشو ندیده بودم سر سفره عقد که بعدشم عروسی بود دیدم بقدری زیبا…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… دستشو که از رو چشمام ورداشت و صورتش با یه لبخند چندش آور اومد جلوی چشمم تازه باورم شد که خواب نیستم و به مراتب توی واقعیتی بدتر از کابوس قرار گرفتم . از دیدنش اونقدر شوکه بودم که مثل عروسک کوکی با…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من ساراست من الان 17 دبیرستان درس میخونم و اما از داستان سکسم بگم منم دختر هات و پر احساسی هستم از کمتر از ده سالگیم سکسو میشناختم عموی خوشتیپی دارم که با اون خیلی ور می رفتم تا تو ده سالگیم مجبورش کردم لخت بشه با هم…
داستان سکسی تقدیم به شما ببخشید حاج اقا اگه دیر شد…دستم تنگ بود. گوشه یِه چادرش را با دندانش گرفت و دسته ی اسکناس را مقابل حاجی گذاشت. حاجی انگشت شصتش را به زبانش زد و شروع به شمردن اسکناس ها کرد 1,2,3,4,5,6 حالا کجا میخوای بری؟ برمیگردم روستامون پیشِ پدر ومادر پیرم! پس شوهرتو…
این داستان تقدیم به شما این داستانم مربوط به یه پسره که دوساله منو میکنه. هفته قبل باهم رفتیم #بازار شب شد ورفتیم خونه اونا موقع خواب منم رفتم اتاقش روی یک تخت خوابیدیم شلوارمو درآوردم اونم بایک شرت نشسته بودروی تخت دستشو آورد رونامو کمی مالش داد حشری شدم اومد جلوی من روی زمین…
داستان سکسی تقدیم به شما قبل هرچیزی بگم که من داستان نویس نیستم و این خاطره س و هرچیزی که میگم واقعیته سلام من دانشجوی پزشکی سال شیشمم ۲۵ سالمه قدم ۱۸۰ و قیافمم خوبه و با اسم مستعار ارش میخام این خاطره رو تعریف کنم. اوایل مهر ماه بود که مارو واسه بخش کاراموزی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیر و 25 سالمه خاطره ای,که میگم مربوط به یک ماه پیشه. دوستم رضا که تو کار #تعمیر #موبایل هست یه روز بهم زنگ زد و گفت سر #ظهر ساعت یک بیا مغازه.رفتم و کرکره مغازه تا نیمه پایین بودقبلا هم رفته بودم پیشش اما کارمون فقط…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اول از همه باید بگم این داستان واقعیه میخوای باور کنید یا نکنید گرچه خیلی ها باور نمیکنند و فحش زیرو بالای منو میدن! تابستون بود(همین تابستونی که گذشت)خونمونو تازه عوض کرده بودیم همه مشغول چیدن وسایل و کارای خونه بودن منم رفتم بیرون که یک دوری بزنم با…
این داستان تقدیم به شما سلام 18 سالم بود داداش بزرگم 30 سال با دختری از خان زاده های معروف ازدواج کرد تا روز عروسیش من چندتا عکس از زنداداش بیشتر ندیده بودم من تو شهر درس می خوندم داداش و خواهرام و داداش اخریه که ناخواسته بعد من اومده بود 7 سالش بود همه…
داستان سکسی تقدیم به شما ✦این داستان گی هستش.هرکی خوشش نمیاد نخونه لطفا.مرسی✦ سلام.اسم من نیماس و 16 سالمه.قدم 174سانته و وزنم شصت و هفته.یه داداش دارم که سه سالشه و خیلی هم نازه.موهام خرماییه و بدنم توپر و سفیده و دل هر پسری رو که دیدتشو برده.من تو یه مدرسه ای تحصیل میکنم که…