دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام من #مریم هستم بیست و هفت سالمه و شش ساله ازدواج کردم شوهرم مرد خوبیه و من خیلی دوسش دارم و خیلی هوامو داره و نیازهای جنسی و عاطفیمو رفع میکنه هفته ای دوبار با هم سکس داریم در مورد خودم بگم پوستم سفیده و چشام سبزه و سینه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – پس از یه خورده این ور و اون ور کردن کمر سپیده رو گرفته و رو به چنگیز کردم تو کوس زنش -چنگیز ببین و حال کن . دست بالای دست و کیر بالای کیر بسیار است . سپیده هم که چند روزی می شد نگاییده بودمش به زور…

  • این داستان تقدیم به شما من مدتها بود با زنداداشم #موش و #گربه بازی می کردیم 23 خرداد همین چن روز قبل رفتم خونشون خواهرشو مامان بزرگش پیشش بودن زنگ زده بود نون بگیرم و گوجه تا رسیدم زنگ زدن مامان بزرگش رفت تو یک آپارتمانیم خواهرشم باید می رفت نگو #آرایشگاه تو طبقه همکفن…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – بعد از این که سر رفت تنه هم رفت و من تا می تونستم  کمرشو محکم نگه داشته با حرکاتی از بالا به پایین امونش نمی دادم . -اوووووففففف بابایی بابایی حال می کنی ;/; خیلی واسم ناز می کردی ;/; حالا گوشتو بکشم ;/; ببین این چیز تازه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام مرتضی هستم 37 سالمه ساکن تهرانم تا 20 سالگی خونمون #ده بود نزدیکی های تهران سمت #شهریار 18 سالم بود زن داداشم تو تصادف فوت کرد زن بسیار مهربانی بود خدا رحمتش کنه داداش سالگرد راضیه نرسیده با دختر 15 ساله ای ازدواج کرد که مدتها هیچ یک از…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه با درود فراوان به کاربران انجمن کیر تو کس ابتدا عذر میخام بابت درست نگفتن شهرها بخاطر مسائل امنیتی خودم چون هنوز هم نتونستم برم کشور عزیزم ایران دلم برای کسهاش تنگ شده بریم دنباله داستان بعد اونشب که با روژان دختر ایزدی…

  • این داستان تقدیم به شما 4 سال پیش عروسیمو تو تالاری خیلی زیبا در #شهرک غرب آغاز کردم اماده شدیم بریم ماه عسل عموی خوشتیپ و هم سن و سال شوهرم که شمال ویلا داشت با هم رفتیم اونم نامزد داشت ولی عقد نکرده بود اول قرار شد فروغ هم با ما بیاد مامانش نذاشته…

  • داستان سکسی تقدیم به شما اوایل بهمن ماه ﺑﻮد كه برای پدر و مادرم یه مسافرت ضروری دو روزه پیش اومد ، چون تو فصل مدارس ﺑﻮد من نمیتونستم باهاشون برم… به خاطر همین مسئله قرار شد عموم و خانمش كه تازه نامزد كرده بودن بیان پیش من كه تنها نباشم… از همون بچگی دختر…

  • این داستان تقدیم به شما من اسمم #سهیل هست ۲۰ سالمه دانشجو هستم اهل و ساکن یکی از روستاهای غرب کشور هستم پدرم تو یه شهر دیگه برای کار کردن رفته و من با مامانم زندگی میکنم تا بحال با هیچ کسی سکس نداشتم. من یه دختر عمه دارم که اسمش مهناز هست که از…

  • داستان سکسی تقدیم به شما شرايط داشتن يك هيكل پروچهارشونه بايه قدبلند،نداشتي هم بلوف ميزني كي به كيه! -معمولاطرف فاميله كه فوق العاده باهم كل كل دارن ورابطشون فوق العاده مثبته،ياغريبس كه طرف حوري بهشتيه كه فقط احوالشوازاين واون شنيدن،ونهايتش اينه يه سلام خشك خالي داشته باشن -همه چي دست به دست ميده دلاورقصه مابه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان گلم اسم من #جلال از تهران 31سالمه 70 وزنمه این زنداداشم که اسمشو #نازیلا س 25ساله واقعا یه زن 20 خوش اندام خوشگل و ناز قدش 155وزنش 53 کمرش خیلی باریکه کونش که الهی فداش بشم بزرگ اما به اندازه ن زیاد خیلی خوش فرمه هرچی ازش…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – امیر : سامان خان شاید همه مث شما نباشن و این بر داشت رو نکنن . می بینم که یه عده از مردا همون فر هنگ خاص خودشونو دارن . همون تعصبات گذشته رو . درسته که شما از نظر درون فامیلی با هم اتحاد دارید و ناموس خودتون…