دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما یروز ک از بس بی حوصله بودم رفتم مسجد یکی از فامیلای دورمون ک ۳ ۴ سالی ازم کوچیکتر بود اومد بهم میگف بیا #دنبال #بازی کنیم منم ک حوصله نداشتم بهش گفتم برو #خونت ولم کن هی گفت و گفت و گفت منم #قاطی کردم و گفتم کونتو میکنما…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – اسمن من شایان هستش سالمه و قدم مترو و وزنمم هستش قیافه خوبی دارم نمی گم خوشگلم ولی قابل تحمل هستم.من یه مغازه خدمات و تعمیرات کامپیوتری تو شرق گیلان دارم خودمم گیلانی هستم. یه رفیقم دارم که از داداشم به هم نزدیکتریم اسمش مهدی هستش. من زیاد اهل…

  • این داستان تقدیم به شما منو زن داداشم خیلی شوخی می کردیم بیشتر شوخی زبانی بود تو زیبایی #آس #فامیل بود از هر لحاظ بیست بود هر شب تصمیم میگرفتم دست به سینه یا باسنش بزنم تا روبرو می شدیم نمی تونستم دست به شکمش می زدم به بهانه ای که ببینم چاق نشی ولی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – باز هم یلدا آمده است وقتی که یلدا رفته است . احساس می کنم که خیلی تنها هستم . تنها تر از همیشه . تنها تر از یلدایی که بر بالینش گرد آمده اند تا در سپیده دمی تلخ با او وداع گویند . یلدای من رفته است .کاش…

  • داستان سکسی تقدیم به شما در بار شد، بازرس ویژه وقتی وارد شد که سرش تو پرونده بود بازرس: خب، هیچ دلیلی نممخوای بگی؟! -همون که گفتم بازرس (در حالی که صندلی روکنار میکشه تا بشینه) : که چی؟! اون دلیل قتل محسوب نمیشه!!! تو هم خواسته بودی (سکوت) بازرس : که اینطور، خب مثل…

  • این داستان تقدیم به شما من یه جایی مستاجرم تو خونه ی قدیمی که دو طرفش ساخمانه و حیاطش وسطه تو گوشه سمت شمال شرقی اش که یک واحد با دو #سوئیت مانند است یک سوئیت با حمام و آشپزخونه و توالت بیرون مشترک بین دو سوئیت گرفتم تنها زندگی می کنم یه هفته پیش…

  • داستان سکسی تقدیم به شما من29ساله ومتاهل هستم یه خونه توی نارمک داشتم که به یک زوج جوان اجاره داده بودیم ومبلغ اجاره وپول پیش را خواهر خانم مستاجرمون پرداخت کرده بود اما تا حالا من ندیده بودمش. چند ماهی از اجاره گذشته بود که مستاجرمون با موبایلم تماس گرفت وگفت چطوری میتونم پرینت تماسهای…

  • این داستان تقدیم به شما منم یه زنداداش دارم از خودم 5 سال بزرگتره خیلی با من شوخی می کنه تو زنداداشام با اون دوتا فرق داره وقتی داداش مسافرته من میرم تنها نباشه لباس های شیک و بدون شلوار با دامن سینه هاش تا خیلی از چاکش باز سفید مثل مرمر ضربان قلبمو تندتر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما ماندانا احساس می کرد که وحید بیش از حد خسته نشون میده . هر چند کمرش احساس سنگینی می کرد و پس از مدتها که توسط مردان دیگه ارضا شده بود دوست داشت که برای تنوع هم که شده این بار وحید اونو ار گاسمش کنه . اما خستگی زیادی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من 18 سالمه و میخوام در مورد داستان سکسم با معلم فیزیک کنکورم بگم شهریور سال قبل یه همایش نخبگان فیزیک برگزار شد و من به عنوان نماینده ی بچه های شهرمون با معلم #فیزیکم به #تهران اومدیم..و چون مدت اقامتون 3 روز بود دو تا اتاق توی یه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما تازه خونمون رو عوض کرده بودیم،تقریبا یه سال پیش بود:رفتیم به یه آپارتمان،اتفاقا واحد دوستم هم اونجا بود، بعده یه هفته که از اومدم به واحدمون تو راه پله ها یه دختر خیلی خوشگل و خوش اندام رو دیدم که ازکنارم رد شد،بهش نگا کردم و یه چشمک زدم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانهاتونو خوندم خیلی جالب بودن یکی از داستانهایی که عمو دختر داداششو می کنه را #کپی کردم فرستادم واتساپ دختر داداشم که استاد دانشگاهه مجرده   بارها سینه هاشو خوردم و #کسشو مالیدم اونم کیرمو مالیده و ابشو آورده ولی نگاییده بودم پرده هم نداره نمیدونم راست یا دروغ…