دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام من #پریسا هستم و ۳۰ سالمه و دو ساله ازدواج کردم این داستان مال ۷_۸ سال پیشه با چندین نفر دوست بودم ولی سکس #کامل بعد از #ازدواج داشتم یکی از خاطراتی که دوستش دارم را براتون می‌نویسم ترم دانشگاه بودم و ترم تابستونه گرفته بودم.داشتم توی سالن پرسه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما تخم مرغ رو شکستم و روی گوشت چرخ کرده و سیب زمینی رنده شده داخل ماهیتابه ریختم .کتلت رو کف دستم صاف کردم و ته ماهیتابه پهن کردم.واسه خودش جلز ولزی راه انداخته بود درست مثل روز های اول امین. امین عشق اول و آخرم بود .اولین پسری که به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من عاشق زنداداشم بودم خیلی سعی کردم #بکنمش می ترسیدم لوم بده چند سال #گذشت تا زن گرفتم فهمیدم کص چجوریه و زنا چطور ارضا میشن و مثل مردا لذت می برن. زمستان بود مهمان زنداداش بودیم داداشم نبود خوابیدیم سر کرسی پامو انداختم خورد به باسن زنداداشم دیدم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه.اسمم معینه. چیزی که میخوام واستون بنویسم دقیقا واسم اتفاق افتاده.و 1جریان واقعی با کمی تغییراته برای زیباتر شدنش.23 سالمه.1 دوست دختری داشتم که اسمش نسترن بود.هیکل جمع و جور و کوچولویی داشت.سینه هاشم انگار تازه رشد کرده بودن.20 سالشم بود.از کوچولویی نمیشد بهش دست بزنی.تنها نعمتی که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من محمد هستم 25 سالمه این قضیه که براتون تعریف میکنم 9 سال پیشه یه روز که از مدرسه اومدم خونه دیدم یه کفش زنونه ی #مجلسی کنار پله های حیاط خونمون جفت شده بود داخل خونه که شدم دیدم یه زن خوشگل، سبزه، دماغ عملی ،گونه های برجسته،…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من می خوام ماجرای که واسه من پیش اومده رو براتون تعریف کنم من تو جزیره قشم مغازه لوازم ارایشی دارم تویکی از پاساژها تو درگهان تو اون لاینی که مغازه دارم همه بچه ها با هم رفیقیم و پایه هم دیگه یکی هم بود تو لاین بچه ها…

  • این داستان تقدیم به شما تلفن اتاقم زنگ خورد و صداش که میگفت بیا رو شنیدم. سریع ستی که تنم بود رو در آوردم و رفتم سمت کشوی گوشه ی اتاق. بات پلاگ دم مشکیم رو همراه با قلاده و دستبند ستش برداشتم. تو آینه نگاهی به خودم کردم. موهام بافته بود ولی ددی موهامو…

  • داستان سکسی تقدیم به شما با سلام و عرض درود به تمامی انجمن کیر تو کس های عزیز.من رضا هستم و ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به 5 سال پیش،زمانی که 17 سالم بود.من قدم 183 و وزنم 85 بود و از نظر جثه خیلی بزرگتر از سنم نشون میدادم و همه…

  • این داستان تقدیم به شما زنداداش زیبا را باید گایید کس که تموم شدنی نیست هر چه بکنی #شادابتر میشه اونم کس زنداداش که من از چند ماه بعد عروسیشون یک روز سر ظهر شوخی شوخی که داشتیم همدیگرو اذیت می کردیم تبدیل به کشتی شد تا افتادم روش و کیرم خورد رو کسش البته…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – دوسال از خواهرم بزرگ تر بودم من و پدر و مادر و خواهرم در مشهد زندگی می کردیم . وقتی که خیلی بچه بودم کل فک و فامیلام توی زلزله طبس جونشونو از دست دادند و از یه خانواده یا فامیل چند صد نفری من و پدر و مادرم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من 35 سالمه مجردم پسر داداشم 36 ساله که 9 ساله ازدواج کرده زنش زیباترین زن فامیله خیلی ازش خوشم می اومد پیش شوهرش روسری سرش می کرد لباس #گشاد می پوشید ولی تا شوهره می رفت روسرشو ور میداشت اگر من میرفتم خونشون شوهرش نبود لباسهای تحریک کننده…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به دوستانی که به گی علاقه دارند این داستان برای 5سال پیشه که من سرباز بودم,اول از خودم بگم من یه پسر تقربا لاغر تقریبا سبزه و بدون مو هستم اسمم ارمین بعد آموزشی رفتیم یگان و بعد سه ماه تو اسایشگاه ما یه نفر بود به اسم مجید…