دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما بهنام خوشی و لذت رو با تمام وجودش حس می کرد . حالا اون داشت به این فکر می کرد که چطور پاش باز شده به اون مجلسی که تملام زنانش متاهل هستند . اون لذت می برد از این که زنی شوهر داشته باشه و باهاش سکس کنه .…

  • این داستان تقدیم به شما علی هستم 32 ساله از اطراف شهر اصفهان 25 سالم بود مادرم شبی از مجلس عروسی اومد گفت یه دختر برات کاندید کردم مثل ماه زیباترین دختر دنیاس از فامیلهایش بود من ندیده بودم داشت با اب و تاب تعریف می کرد زن داداش بزرگم که خیلی حسوده جنده خانم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما صبح دوربر ساعت ۷ بود بیدار شدم با یه صدای گرفته و گوشای چرک کرده سرم درد میکرد بدجورم درد میکرد… مامانمو صدا زدم مثل همیشه از ساعت ۶ بیدار بود پیشونیمو بوس کرد از اونن لباش همیشه بعنوان دماسنجم استفاده میکرد خوابوند منو گفت تب داری و رفت واسم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من نادر هستم از دبی 28 سال دارم و مجرد . نمیدونم چرا تو مناطق گرمسیر مثل جنوب خودمون یا کشورهای خلیج فارس آدم احساس گی بودن بهش دست میده ؟ البته من که از نوجوونی با گی آشنا شدم و بعد در واقع عاشقش شدم به طوری که…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان انجمن کیر تو کس من کیان هستم. قبلا چند تا خاطره تو قسمت بی غیرتی واستون نوشتم ، آخریش هم این بود ( کس دادن زنم به مافوقش ) راستشش این خاطره یه جورایی یه مدت بعد اتفاق هایی که واستون تعریف کردم…

  • این داستان تقدیم به شما شاهین هستم 20 سالمه ما دو برادر و دو خواهریم خواهرام شیدا و شیوا هر دو ازدواج کردن برادرم شهرام 9 سال از من بزرگتره نزدیک سه سال است با دختر موطلایی خیلی خیلی زیبا و مهربان درست شکل هنرپیشگان خارجی بنام پریسا ازدواج کرده پیش ما زندگی می کنند…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – ببخشید خانوم سروش من نمی دونم ناراحتی شما از چیه . شاید یکی از دلایلی که شما همش افکار منفی به مخیله تون راه پیدا می کنه اینه که یک جا نشستین و فرصت فکر کردن رو دارین . افکار مثبت درمغزتون راهی نداره . منفی گراهستید دچار یک…

  • این داستان تقدیم به شما سلام سعیدم 22 ساله. یه خواهر به نام غزاله دارم ولی از بچگی غزل صداش می کردیم 24 سالشه منم 2 سال ازش کوچیکترم ماجرا برمیگرده به 3 سال پیش که 19 سالش بود اما قبل از هر چیز اینو بگم که اون از همون بچگی زمینه خراب شدن رو…

  • داستان سکسی تقدیم به شما قبل از اینکه شروع کنم باید بگم که من رویا،22 سالمه و عشقم قهرمان دوی استقامته… بعد از بیست روز میخواستم برم ببینمش،بیست روزی که خیلی سخت گذشته بود برام،چون عادت داشتم حداقل هفته ای دو روز پیشش باشم،توی راه همش دلشوره داشتم و بهش فکر که میکردم یه چیزی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.من اسمم عباس ۳۳ سالمه.زنم مرجان ۲۳ سالشه.داستان از اونجایی شروع شد که ما اومدیم تو یه آپارتمان.واحد روبرویی یه زوجی بودن زنش خیلی خوشگل بود.بعد یه مدت زنم یا اون زنه رابطشون خیلی گرم شد.یه شب وسط سکسمون زنم گفت پریسا ازت خیلی تعریف میکنه.اینم بگم زنم یه ساکر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام مسعودم…سی سالمه و متاهل اسم زنم سانازه…دو سال از من کوچیکتره… ساناز تو یه شرکت خصوصی کار میکرد… اونجا حساب دار بود زیبایی ساناز واقعاً تو چشم بود… وقتی هم که تو لباس اداری میدیدمش… محشر بود … به خودم میبالیدم همچین خانم خوشگلی دارم… راستش بعضی وقتا از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام پری هستم 19 سالمه سفیدم و قدم 163 وزنم 58 و بدنی توپُر دارم ، از اون بدن سفیدای تپل که سرخ و سفیده بریم سر اصل مطلب، من با دوس پسرم مرتب سکس میکردم شاید هفته ای یه بار ولی تک پرش بودم. همه پوزیشنی تجربه کرده بودیم…