این داستان تقدیم به شما طبق معمول هر روز ساعت ۴ صبح بیدار شدم. برنامه هر روزمه ؛ حمام و اصلاح چپه تراش ؛ عطر و اودکلن؛ لباسهای اتو کشیده و کفشهای واکس زده… آماده شدم و صبحانه خوردم و مثل همیشه راس ساعت ۵:۳۰ سرویس سواری شرکت اومد و نشستم حرکت کردیم سمت کارخونه.…
داستان سکسی تقدیم به شما سکس دانشجویی اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
این داستان تقدیم به شما سلام. من سمانه ام ۲۳ سالمه یه دختر سفید پوست مو مشکی قدم ۱۵۵ وزنم هم ۵۷ کیلو تو ۱۸ سالگی با علی ازدواج کردم البته الان جدا شدیم ۱ سال از ازدواج ما گذشت من دختر هاتی بودم اما اون مشکل زود انزالی و مشکلات دیگه داشت به طوری…
داستان سکسی تقدیم به شما با سلام 27 سالمه، هیکلم ورزشکاری نیست و سیسک پک هم ندارم، پایینشهر تهران زندگی میکنم وضعیت پولی هم اصلا جالب نیست، سایز دولم هم 19 سانت و غیره نیست، تا این سن هم هنوز نتونستم سکس کنم و همچنان با جلغ میرم جلو البته حسابی جلغ میزنما، اینکه تا…
داستان سکسی تقدیم به شما – اومده بودم از خونه بیرون . مدتها بود که این جور تو نخ همشهری هام نرفته بودم . دلم می خواست که یه جوری یکی رو اذیت کنم . حالا می تونم سراغ کی برم ;/; حسابی تنم می خارید . خوب خوابیده بودم و سیر سیر شده بودم…
این داستان تقدیم به شما تازه به هتل رسیده بودیم در شهر دبی یکی از هتلهای 5 ستاره رو گرفته بودیم. . همسرم کتایون داشت لباساشو در میاورد که بره یک دوش بگیره. دخترم یکتا هم در حال آرایش کردن بود. همسرم بهش غر میزد که زیاد آرایش نکن. همسرم با اینکه 40 سالشه ولی…
داستان سکسی تقدیم به شما لبامو به آرومی میک می زد. بدون اینکه لحظه ای هم از نوازشم غافل بشه کشفم میکرد. نقاط حساسی رو کشف میکرد که بعد کلی سکس با آدمای مختلف چیزی در موردش نمیدونستم و لذت بی نهایتش رو نچشیده بودم. این اولین تجربه ی لز من بود و حتی قبل…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من عارف 33 ساله از تبریز هستم 18 ساله بودم برادر بزرگترم با دختری بنام سیما ازدواج کرد16 ساله بود داداشم 27 سالش بود خیلی سریع اتفاق افتاد به همراه پدر مادر و داداشی بزذگتر از ما دو تا و زنداداش منیر و دو بچه اش تو یک…
داستان سکسی تقدیم به شما منو دیگه میشناسید ابایی ندارم که بدم یک جنده یاهرزه هستم که بیشتر از هر کسی که فکرش روکنید هات هستم باخیلی هابودم ازپسربچه بگیر برو تا پیرمردهفتادساله باهاشون بودم این خاطره چندوقت قبلمه .خواب دیدم رفتم تو پارکینگ خونه امون اونجا یه مرده دیدم تابهش گفتم شما کی هستید…
این داستان تقدیم به شما سلام سمانه هستم ، قبلا دو تا از خاطراتم و زمانی که شوهر داشتم و جندگی میکردم براتون فرستادم. الان که دیگه اینکار و نمیکنم گاها یادش میفتم و قشنگ کسم خیس میشه. دوس دارم بازم به مردهای زیادی بدم ، ولی خب از شوهرم بخاطر خیانتکاریش که منم جنده…
داستان سکسی تقدیم به شما آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت زندگی من چو جویبار غریبی در دل این جمعه های ساکت متروک در دل این خانه های خالی دلگیر آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت بازم جمعه بود و از فكر به غروب دلگير جمعه ها داشت روانيم…
این داستان تقدیم به شما سلام میلادم از تهران بزرگ خاطرات هفتگی خودمو دارم می نویسم اتفاق و مچ گیری که شنبه 15 شهریور برام افتاد تهران خیابان کوشک یک واحد تجاری دارم دفتر کارمه کارم تجارته تو خاطرات این چند ماه دو نقطه عطفی در روابط جنسی آشنا و فامیلها برایم در طول 37…