داستان سکسی تقدیم به شما سلام,من کیانم.الان دانشگاهم,ولی این قضیه و این دخترو این خاطره برمیگرده به دوران راهنمایی.پسرا میدونن تو دوران راهنمایی مدرسه چجوریه.دوران انگولک کردنو,کیر همدیگه دیدنو…خلاصه…منم نماینده کلاس بودم,درسخون,همه هم ازم حساب میبردن.کمو بیش البته…همیشه هم آخر کلاس مینشستم,ی جورایی حواسم ب کل کلاس بود,هوای بامراما داشتمو حال عوضیا میگرفتم. ی بار…
این داستان تقدیم به شما مجموعهای از پنج داستان سکسی کوتاه دو افغان بدون تنبان سلام اسم علی داستان از چند ماه گذشته است من یه پسر ۱۸ ساله ا ز افقانستان هستم و اسم رفیقم مجید یه پسر ۱۷ ساله با اندام خوشگل وسفید داستان ازیجا شروع شد که من تو یه شرکت…
داستان سکسی تقدیم به شما خاطره ای که می خوام براتون بگم مربوط میشه به حدودا ده سال قبل. من و فاطمه نزدیک دو سال با هم رفیق بودیم که تو این مدت روزهای خوب و بد زیادی با هم داشتیم. خیلی همدیگه رو دوست داشتیم خونشونم چندین بار رفته بودم با هم دیگه سکس…
این داستان تقدیم به شما سلام ابراهیم 36 ساله از شهرک راه آهن تهران سالها پیش که تازه با داستانهای سکسی اشنا شده بودم داستانی را خوندم که مردی زنشو با زن مردی ضربدری عوض میکنه جرقه ای در من ایجاد شد زنمو راضی به ضربدری کنم راضی نشد عکسهای سوپر نگاه می کردم دیدم…
داستان سکسی تقدیم به شما پرویز برادرم بهترین مرد دنیاست. از من 3 سال کوچکتراست. تمام روزهای بچگی امان با هم گذشته. زمانی که من سالهای اول دبستان بودم تمام روز در این فکربودم که زودتر مدرسه تعطیل شود و من به خانه بیایم و با پرویز باشم. زمانی که همبازیهایم برای بازی با عروسکهای…
این داستان تقدیم به شما سلام رضا هستم متاهل دارای همسر ودو بچه. از یکی از شهرستانهای اطراف کرج کلاس 10 بودم پسر داداشم غلامرضا که 4 سال بزرگتر از منه ولی هیکلش خیلی ریزتر از منه با دختری از فامیلهای دورمون ازدواج کرد من 16 ساله بودم غلامرضا 20 ساله زنشو تو روز عروسی…
داستان سکسی تقدیم به شما – فرامرز هم دستشو فرو کرد تو شورتم و گذاشت لای کوسم . -دختر چقدر داغ شده وقتی منو صدا می زد دختر راستی راستی حس می کردم که دوباره یه دختر بچه شدم همون وقتایی که واسه رسیدن به همچین روزایی که کیر راحت بره تو کوسم ثانیه شماری…
این داستان تقدیم به شما سال 86/85 بود اونموقع ها خیانت زن شوهردار مثل الان نبود که بعضیا حتی پنهونم نمیکنن و داشتن دوست پسر بغیر از شوهر یجوریایی الان برا خانوما باکلاس بودن محسوب میشه ،بگذریم.. متنی که الان داری میخونی مربوط به مامانمه اول از همه بگم،شاید پنج سال پیش بهم میگفتن که…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام این دومین و آخرین عشق و حال من با یه مرد بوده توی تانگو باهاش آشنا شدم اینقدر خوشتیپ بود که عکساش دهنم رو آب می نداخت وقتی گفت بیا پیشم تا ماساژت بدم و ببینمت منم رفتم خیلی دو دل بودم اما واقعا نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم رفتم…
این داستان تقدیم به شما سلام . من ملیکا ۲۳ ساله هستم ازتهران باموهای خرمایی و چشمانی سبزو بدن سفید و لطیف و تقریبا باربی . تازه خونمون روعوض کرده بودیم یک برادر کوچکتراخودم دارم که ۱۴ساشه بنام آرش ـ اسم من ملیکا هستش ـ موقعی که اساس کشی میکردیم وبه خونه جدید می امدیم…
داستان سکسی تقدیم به شما اسم اکرمه 65 سالی سن دارم ولی بدنم خیلی سکسییه چاق نیستم ولی هیکلم درشته وهمینم باعث شد که توسط دامادم بگا برم البته خودمم خیلی حشریم ازاون زناییم که هنوز کسش می زنه. دامادم35 سالی سن داره بدنش زیاد ورزشی نیست ولی کیر کلفت وبزرگی داره.یه شب تابستون اومده…
این داستان تقدیم به شما درود به گردانندگان سایت شهوتناک مدتی پیش به راهنمایی یکی از دوستانم که استاد دانشگاهه با این سایت آشنا شدم لازم است بگویم که دوستم دکتر ع.ط از چند و چون زندگی من و تصمیمی که 21 سال پیش گرفتم کاملا مطلع بود و ایشان یکی از منکرین من محسوب…