داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… با تنی کرخت و سری سنگین از روی تخت دونفره ای که نمیشناختمش نیم خیز شدم ، نگاهی به اطراف انداختم این اتاق ست مشکی و سفید شباهتی به اتاق من نداشت ، چشمم به بردیای در آستانه در افتاد و همه چیز…
این داستان تقدیم به شما سلام. من کامران ۴۲سالمه این خاطره مال ۱۲سال پیشه که گفتم بدنیست شماهم بخونید سال ۸۵ بادخترعموم ازدواج کردم من ساکن اصفهان هستم ولی خانواده عموم تویکی ازروستاهای اطراف شهرکردزندگی میکنند.چون خانومم دانشگاه شهرکرددرس میخوندرفتیم اونجازندگی کنیم.من دوتاخواهرزن دارم که سحرکوچیکس وتقریبایازده دوازده سال ازمن کوچیکتره اون موقع اون…
داستان سکسی تقدیم به شما دلم میخواست از اون شب و جریانات داخل اتوبوس و مجاورتم با مهناز تا رسیدن به مقصد براتون بگم.ولی داستان طولانی و احتمالا خسته کننده خواهد شد.فقط همینقدر بگم،از بس تحریک شده بودم و راه به جایی نمیبردم به شدت قسمت پایین شکمم درد گرفته بود. یه جوان هجده ساله…
این داستان تقدیم به شما سلام بهرام هستم از یکی از روستا های اردبیل قد و هیکلم نسبت به هر سه برادرام که بزرگترند درشت تر و تیپم هم کاملا با اونها فرق میکنه اونا تیپ بابام هستن من تیپ مامانم سفید و اروپایی محمد و علی برادران بزرگام خیلی وقت بود ازدواج کرده و…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من میلاد هستم ۲۴ سالمه و داستانی که برام پیش اومده تقریبا واقعی هست من از بچگی دوست داشتم جلو دیگران لخت بشم و کلا عاشق برهنگی هستم و البته پسر خوشگل و سفیدی هم هستم یه روز به این فکر کردم که چیکار کنم که بتونم جلو کسی…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان سینا هستم 22سالمه این خاطره که میخوام بگم مربوط به 2سال پیش هست از خودت بگم قدم 170 نه چاق نه لاغرم ولی سینه دارم! چون قبلا ورزش میکردم بعد از اینکه ورزش رو ول کردم سینه هام شل شد به خوبی سینه های یه زن نیست ولی…
داستان سکسی تقدیم به شما – کون مردا یه حال و حالت دیگه ای داره . انگار گوشتش زبر تر یا سفت تر نشون میده . به کون زنا که دست می زنی هر قدر هم که سفت و گوشتالو باشه بازم اون ظرافت زنونه شو داره ولی من عاشق هر دو مدل کون هستم…
این داستان تقدیم به شما سلام سال 90 بود تهران داشتیم می رفتیم عروسی زنم گیر داد بریم یه تیکه طلا بگیریم جنوب شهر بود پیاده شدیم باد بود تا برسیم به طلافروشی هی باد می زد مانتو زنم میرفت کنار لباس مجلسی خیلی سکسی تنش بود تا نزدیک باسنش معلوم می شد چهار تا…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من اسمم خاطره است ۲۱ ساله ام و اهل تهران ظاهرم ب گفته ی بقیه خوبه و اندامم تو پر و قد بلندم ماجرا ی من با رضوان از پنج سال پیش شروع شده بود ولی تا این حد قوی نشده بود رضوان شوهر خاله ی منه و ۴۴…
این داستان تقدیم به شما سلام کاوه هستم از شهر زنجان از یک خانواده تقریبا پر جمعیت و نسبتا مذهبی با سه خواهر بزرگتر و دو برادر و خودم که یکی مونده به آخرم برادر کوچکم در سن 53 سالگی مامانم بطور ناخواسته دنیا اومده الان 3 سالشه بقیه بین دو تا 4 سال اختلاف…
این داستان تقدیم به شما بابام در عین سرحالی و سلامت چهار سال پیش با سکته قلبی فوت کرد و ما را عزادار کرد از مامانم بگم مامان 44 سالش بود مثل یه دختر بیست ساله جوان و سرحال هفته و ماهی نبود خواستگار نیاد براش اخرین خواستگارش یکی از شهرداران اصفهانه که داماد دختر…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه…امیدوارم حالتون خوب باشه. این خاطره دومم هستش که مینویسم و کاملا از اسامی واقعی استفاده میکنم.امیدوارم حسم و بتونم منتقل کنم.۲۶ ساله بودم که این اتفاق یا خاطره احساسی برام شروع شد. خراسان رضوی هم زندگی میکنم،چن سال قبل تویه سوپری کار میگردم تو شهر خودمونم نبود…