دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم شیوا ۲۵ سالمه قدم ۱۷۰ اندام سکسی و سفید کون درشت شکم تخت سینه های گرد و بلوری… خلاصه مردا همه جوره واسم راست میکنن قیافه ی خوبی دارم و تقریبا تا حالا از همه ی پسرای فامیل درخواست سکس داشتم ولی همش میترسیدم که سه بشه و…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان فهیمه هستم ۳۰ ساله تو یک شهرستان کوچیک تو خراسان جنوبی زندگی میکنم داستانی ک میگم مال یه روز برفیه ک یکی از بدترین های منه راستی اندام ریز و ظریفی دارم و قد نسبتا کوتاه ولی بقیه از چهرم تعریف میکنن توی اون روز برفی وقتی داشتم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. چند وقت بود از رابطه جنسیم لذت نمیبردم و همش دنبال زنم بودم که با من سکس کنه ولی اصلا دیگه مثل قبل نبود .دنبال ی راه حل بودم گاهی فیلم سکسی نگاه میکردم ی روز که داشتم داخل نت میگشتم با کلمه سکس ضربدری اشنا شدم تا این…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام میخام ی داستان واقعی براتون تعریف کنم 👍 اسمم فرهاد تقریبا برج دو 1400 من دبی بودم با خط دوبی م به یکی از دوستای،دوست دختر ثابقم زنگ زدم (ک 8سال پیش دیده بودمش اون موقع شوهر داشت بد خبر دار شدم ک طلاق گرفته)جواب داد زود قطع کردم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام سورنا هستم قد بلند خوشتیپ و شکل اروپایی ها با چشمان سبز و موهای بلوند 28 ساله از تهران دوسال پیش با هم دانشگاهیم نوشین دوست بودم در ایام دوستی پردشو پاره کردم مجبور به ازدواج شدم قبل از ازدواجم سکس با کسی نداشتم فقط با زنداداشم تا اون…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام. من نیما هستم. خاطره ای که براتون میگم یک بخش واقعی زندگی من است. من پستی و بلندی زیادی تو زندگیم داشتم. شاید ادم خوبی نبودم ولی سعی میکردم خوب باشم. من از 14 سالگی جلق میزدم. بله من یه بدبخت به تمام معنا بودم که از 14 سالگی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من رامین هستم ۲۰ سالمه دانشگاه نرفتم و بجاش رفتم بازار کار و پیش دوستام رفتم سر کار داخل لباس فروشی یکی از دوستام شروع به کار کردم…از درس خوندن خسته شده بودم و هیچوقت دوست نداشتم ادامه بدم…صاحب مغازه رفیق خودم بود و خیلی باهم خوش میگذروندیم داخل…

  • داستان سکسی تقدیم به شما حامد هستم. 29 ساله. خواهرم فریبا 35 سالش که دوتا بچه داره. یکی دیگه خواهرم روزا 18 سالش که دو ماه پیش ازدواج کرده. فریبا دوتا بچه داره. آیدا که 14 سالشه. گلی که 3 سالشه. فریبا چون خونشون نزدیک ما بود اکثر اوقات خونه ما بودن. شوهرشم چون بقالی…

  • این داستان تقدیم به شما عموم مامانمو سالهای ساله که میکنه من اول نمی دونستم کلاس چهارم بودم مدرسه زودتر تعطیل شد اومدم خونه کلید داشتم تا رسیدم سر کوچه ماشین عموم رو دیدم دم پارکه اول کوچه است فهمیدم خونه ماست یواش درو باز کردم خونمون ویلاییه رفتم تو نگو تازه دارن مشغول می…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – وقتی دور میز غذا قرار گرفتیم بازم این زنای درجه یک دور و بر من با اخم و تخم خاصی بهم نگاه می کردن . -ببینم شما خانوما با من پدر کشتگی دارین . من که همه شما رو به نوبت گاییدم . .. طوری نگام می کنین که…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام داستاني كه مي خوام براتون بگم مال زماني هست كه مجرد بودم اسم من محدثه است و داداشم مسعود تقريبا 13 سالم بود و داداشم 17 ساله بود خانواده ي ما 4 نفره هست كه بدر و مادرم هر دو كارمندند و از صبح تا ظهر سر كار هستند…

  • این داستان تقدیم به شما آتشی در جانم افتاده که هرشب مرا میسوزاند. در آینه قدی اتاق خوابم زنی تنها را میبینم با قامتی بلند،سینه هایی فربه و کمری باریک که به باسنی پهن و کپلهایی پرحجم و زیبا ختم میشود. میبینم که موهایش روی شانه هایش آرمیده. بازوان سفید و زیبایش و آن رانهایی…