این داستان تقدیم به شما ما پنج تا خواهریم من اخریشم پانزده سالمه داماد کوچیکمون احمد طلافروشی داره تا منو می دید نمیدونستم چرا تو خلوت منو بغل میکرد میگفت نون زیرکباب کیر سفتش هر بارم یا به شکمم میخورد یا از عقب که بغلم می کرد میدیدم با دستش رد میکنه لای پاهام و…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من ارین هستم و 27 سالمه و باید بگم که از قومیت ترکمنم. اواخر سال 89 که تازه شش ماه بود ازدواج کرده بودم و از بین تمام موضوعات سایت بحث سکس ضربدری منو خیلی شیفته خودش کرد و بعد از اونهم چند تا کلیپ ضربدری از زوج های…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان شاهرخ هستم 20 سالمه این خاطره که میخوام بگم مربوط به 6 سال قبل هست من یه زن عمو دارم که اسمش حنیفه هست از اندامش بگم قدش کوتاهه شاید 150 سانت باشه الان 32 سالشه سینه هاش واقعا بزرگه سایزشون 80 هست کون گرد و تپل وخوش…
داستان سکسی تقدیم به شما با سلام خدمت تمامی دوستان من اسمم مازیار هستش نه هیکل دارم نه قیافه کیرمم والا تا حالا سانت نکردم داستان ما از اونجایی شروع میشه که یک روز نزری داشتیم مادرم گفت بره خاله ایناتم ببر خالم یک میلان با ما خونشون فاصله داره منم شروع کردم به رفتم…
این داستان تقدیم به شما سلام خسرو هستم 31 ساله بیش از 5 ساله ازدواج کردم یک پسر 2 ساله داریم دو تا خونه دارم یکی تهران یکی تاکستان کاری در تاکستان دو ساله شروع کردم هنوز تمام نشده من عاشق دختری بودم که پسر برادرم پیشدستی کرد با کلک پدرش که برادرم باشه از…
داستان سکسی تقدیم به شما – وقتی مهدیس حالت منو دید و من به اون جریانو گفتم از خوشحالی نزدیک بود بال در بیاره -باورم نمیشه . باورم نمیشه پریسا . فدات شم . خیلی دوستت دارم . -منم باورم نمیشه مهدیس . هرلحظه حس می کنم دارم پشیمون میشم -نه دیگه ازاین حرفا نزن…
این داستان تقدیم به شما شایان رو میآوردم زیرزمینمون بکنمش ، ولی چون زود ارضا بودم ، خوشم نمیومد زود کارمون رو تموم کنم ، چند بار امتحان کردم کیرمو تا میاوردم سوراخ کونش تا بره توش آبم میریخت . کونش باز باز بود و سوراخش صورتی رنگ بود ولمبرهای کونش وای بهتون نگم که…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه سلام به همه دوستان عزیز که لطف کردند داستان های من رو خوندند و نظرات خوب شان رو برام فرستادن ممنون از همه شما دوستان عزیز و یک معذرت خواهی میکنم بابت تایمی که منتظر منتظرتون گذاشتم چون کمی کسالت داشتم نتونستم ادامش…
این داستان تقدیم به شما 3 فروردین 98 منو شهرام و همسرانمون مهتاب و فرانک راهی سفر به سمت کردستان شدیم از تهران به همدان و از همدان به سقز از سقز به مریوان از راه کم تردد کوهستانی از مریوان به سنندج سمت کرمانشاه و روانسر و جوانرود و بانه و خلاصه در هر…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه در خط آخر از قسمت اول داستان ، این شعر کوردی از تزانه ی ” شیرین و شیرین ” نوشتم ، ((شیرین وشیرین،شیرین گیشت کسم ، عشق تو شیرین ، تیشه دا وه دسم. )) اما مفهوم و معنی اش میشه: شیرین همه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان سام هستم الان كه اين داستانو مينويسم ٢٠ سالمه ولى اتفاقات اين داستان براى دوسال پيشه و ميخوام براتون ريز و درشت ماجرارو تعريف كنم.قيافم بد نيست و سه سالى ميشه باشگاه ميرمو هيكلم رو فرمه اين داستانى كه ميگم در اصل داستان نيست و خاطرست يكم طولانيه…
داستان سکسی تقدیم به شما یه روز از روزای گرم تیرپارسال بود تازه امتحانای دانشگاهو تموم کرده بودم بدجور تو کف بودم دوستان میدونن بعد امتحانات فقط سکس میچسبه صبح تا شب رو مغازه بودم ( راجب به خودم بگم اسمم یوسف 25 سالمه گوشی فروشی دارم تو یکی از شهرستان ها هیکل درشتی دارم…