داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… روزها پشت سرهم میگذشت و من دپرس بودم میدونستم که تنها راه بیرون اومدن از این زندان روحی ریختن یه کرم تازه است. واقعا راسته که بزرگان تاریخ (رندان) گفتن مردم آزاری دوای هر دردیه اما سوژه ای برام وجود نداشت همه کارها…
این داستان تقدیم به شما سرگذشت اکرم را از زبان برادر شوهرش رامین را خوندم چه زیبا و چه جالب بود منم تقریبن همچین سرگذشتی دارم تازه با این سایت آشنا شدم چند روزی میشه حدود ۲۰ بهمن اگه اشتباه نکنم من زمانی که مخصوصا وقتی شاهین رفت اتریش چند ماهی ماندگار شد حوصلهام خیلی…
داستان سکسی تقدیم به شما دعوا ها و مشکلات نوید و سحر دیگه بیخ پیدا کرده بود و ظاهرا لا ینحل بود! با وجود اینکه سه سال از من بزرگتر بودند، اما رابطه خیلی خوبی با هر دوشون داشتم و شوخی وخنده هامون سرجاش بود . همیشه سعی کرده بودم خودم رو از مسائل خصوصیشون…
این داستان تقدیم به شما من کیوانم تو شیراز زندگی میکنم کص های زیادی گاییدم اما هیچکدام کص پرنیان نمیشه ما دو تا داداش بودیم با ۱۷ سال اختلاف سنی مامان و بابام هر دو به رحمت خدا رفتن تو یک خونه زندگی میکنیم که مال بابا مامانمون بوده داداشم زن اولشو بعد از ۱۱…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام امروز میخوام یه داستانی رو براتون بگم که یکی از بهترین لحظات زندگیم بود اسمم علی پسری سفید تپل قد کوتاه و عینکی هستم از بچگیم ارزو دارم یکی منو بکنه جریان برمیگرده به ۲سال پیش وقتی مدرسه میرفتم که تو کلاس ۵نفر بودیم یکی از اونا اسمش سعید…
این داستان تقدیم به شما دختر باجناقم اسمش یلداست مدتی در جزیره خارک بخاطر ماموریت شوهرش دور از همه ما بود چند روز پیش میاد تهران کرج منم خونم تهرانه ولی باغی در کرج دارم تلفن کرد که خالم خونه است گفتم اره خبر داد شب یلدا میاد خونه ما اسمش فاطی است یک داف…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اسم من هادی 16 سالمه قدم 170 وزنم 50 از همین اول بگم که من اصلا اهل درغ نیستم.خوب بریم سر اصل مطلب دوستان خاطره ای که میخام براتون بگم برمیگرده ب تابستون که ما یک همسایه داریم سه تا دختر داره من با این دختر کوچیکش ک…
این داستان تقدیم به شما خیلی وقت بود شهلا رو تو خیابون میدیدمش. همیشه اتفاقی و تصادفی جلوم سبز می شد. با اینکه سنش از من خیلی بالاتر بود، ولی چهرۀ خیلی سکسی و جذابی داشت. شاید مردای دیگه اونو شبیه یه زن معمولی میدیدن: بدون آرایش و بدون لباسای چسبان؛ ولی من که به…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه با کسرا چشم تو چشم شدم. نمیدونستم واقعا نسبت به خواهرش تو این شرایط بیتفاوت شده یا داره نقش بازی میکنه. همونطور که به من زل زده بود، لباسهاش رو درآورد و لُخت شد. به غیر از من و نورا که حوله دورمون…
این داستان تقدیم به شما لذتی که هرگز تکرار نشد… سال ۹۴ در یکی از روستاهای توابع اشکورات شمال سمت مرزی استان قزوین تو خونهی ویلایی دو طبقه که طبقه پایین چندین اتاق و انباری و غیره داره همه طبقه بالا زندگی میکنیم حیاط حدود بیش از ۱۰۰۰ متر در ورودی از کوچه عریض ۱۶…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام داستان شامل مسائل همجنسگرایان می باشد. خب این داستان من بر می گرده به ساله 89 که من داخل ی هنرستان فنی حرفه ای درس می خوندم و شاید یکی از عواملی بود باعث شد این گرایش را پیدا کنم از خودم بگم که سال دوم هنرستان ی پسر…
داستان سکسی تقدیم به شما از بچگی یه وقت هایی دوست داشتم با کیر ور برم و به هر بهانه ای به کیر دوست هام دست میزدم تا این که 6 ماه پبش تو اینستا با یه پیچ گی برخوردم . فیل ام یاد هندوستان کرد و گفتم یه کم کرم بریزم ببینم چه خبره…