داستان سکسی تقدیم به شما سلام، این داستان کاملا واقعی هست و برای پارسال هست و هیج اصراری به این نیست که باور کنید یا نه… اسم من متینه ، ۱۶ سالمه و قد ۱۷۸ ، و خوش چهره هستم خواب برین سر داستان ، پارسال بود که مادربزرگم توی ایام محرم حلیم گذاشته بود…
این داستان تقدیم به شما گاییدن زن خوشگل یک آخوند عمامه سیاه… اوایل پاییز امسال آخوندی همسایه دیوار به دیوارمون شد خونه هایی که ما زندگی میکنیم گاز کشی نشده ویلایی دوقلو هستن آخوند قلوی سمت شمالی را تازه خریده ما سمت جنوبی بودیم دیواری دو جداره بین این دو ویلا هست و محوطه مان…
داستان سکسی تقدیم به شما اون حتی روحشم خبر نداشت ولی من خیلی وقت بود عاشقش بودم؛ تقریبا 9 ماه! این که تو 21 سالگی عاشق شده بودم عجیب نبود اما اینکه چطور و از چه طریق چرا! همه چیز بر میگشت به پستی که توی اینستاگرام به چشمم خورد. وقتی اولین بار صورتش رو…
این داستان تقدیم به شما ترشحات یک مغز جقزده *** سلام اسم من حسینم ۲۱ سالمه کیرم ۲۰ سانته و کلفته و میترا هم همسایمونه حدود یک و هفتاد پنج قدشه و حدود ۳۵ سالشه این سفیده کون بزرگ و کسش که نگم براتون . من خیلی تو کفش بودم و بیشتر موقع ها با…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من چند بار اینجا داستان خوندم اما تا به حال چیزی ننوشته بودم. امروز میخوام داستان لز خودمو دختر خالمو تعریف کنم. اسم من سحر هست و ۲۳ سالمه اسم دختر خالم مینا و ۲۴ سالشه، ما از بچگی چون خونمون توی یه کوچه بود همیشه با هم همبازی…
این داستان تقدیم به شما دختری که عاشق و معشوق بودیم سر یک اشتباهم عروس داداش، و زن برادر زاده ام شد سالها گذشت مونا سومین و آخرین فرزندشم با سزارین دنیا آورد به بهانه های گوناگون باهاش تماس بدنی میگرفتم دستمو به شکمش میزدم که مواظب باش چاق نشی پاهاشو ساقشو دست میکشیدم ولی…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه تا اینکه یه روز که من داشتم تو اطاقم عکسهای خواهرم رو میدیدم با یکی از شورتهاش براش جق میزدم خواهرم تو همون لحظه وارد اطاق شد. من که کیره کلفت و درازی دارم ،داشتم با تمام قدرتم کیرم میمالیدم و فشارش میدادم…
این داستان تقدیم به شما امروز جمعه ۱۲ اسفند قرار بود در کارخونه موروثی پدریمان که مال ۶ وارث بود بعد از سالها جلسه بذاریم تا تکلیف ادامه یا فروش کارخونه گرفته بشه از وراث چهارتن سه برادر و یک خواهر که ایران نیست منو وکیل کرده و ورثهی دو برادرمان که فوت کرده بودند…
داستان سکسی تقدیم به شما – جووووووون باااباااا همین جوریه که تو میگی .. چقدر خوشم میاد . وسط پام یه جوری شده .. یه قلقلکی میاد که می خواد بترکه .. اووووخخخخخخ می خواد بترکونه .. خیلی خوشم میاد .. بابابابا .. یه کاری بکن .. می خوام همین جوری باشم .. می خوام…
این داستان تقدیم به شما من عمید هستم بیغیرت کونی چند روز پیش از هایپر ساعت حدود 11 بود برگشتم خونه یه چیزی بردارم تا رسیدم دم در واحد دیدم صدای زنم داره میاد بعد هم صدای یه پسره بعد ها فهمیدم تعمیر کار که پسره داشت میگفت شوهرت نیاد که دیدم زنم گفت نترس…
داستان سکسی تقدیم به شما – این زنا واسه خوشگلی خودشون هر کاری می کنند . چقدر این پیرهن چرمی براق بهش میومد . بازوهای سفیدشو اناخته بود بیرون . هر چند این باز وها فعلا دور کمر من حلقه شده منم دست دور کمرش انداخته بودم . تماس تنم با لباسش داشت خفه ام…
این داستان تقدیم به شما کلفت تر از مال سعید سلام مهناز هستم 25 ساله از خود تعریف نباشه زیباترین و خوشاستایل ترین زن فامیل هر دو طرف هستم قد 170 وزن 66 سایز باسن XL کمر باریک سایز L سینه هام 80 گردن بلند و مو خرمایی از تهران، دو سال پیش ازدواج…