دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه رفقا قصه از جایی شروع میشه ک من با پسر خالم خیلی شیشم و خیلی رفیقیم من ۲۲ سالمه و اون ۳۰ سالش ما همه جا از تفریح و ورزشو بقیه جاها باهمیم و همیشه برا قلیون میرم خونش و خیلی رفتو امد داریم من دوس دختر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام حمید هستم ۲۸ ساله از مشهد با سایت شما ماههاست آشنا شدم خیلی از نوشته های افراد را خونده ام بارها تصمیم گرفتم سرگذشت خودمو فرشته رو بنویسم دو برادر و یک خواهریم من کوچکترین آنها هستم خواهرم بزرگتر از ما داداشم حامد ۷ سال از من بزرگه ۹سال…

  • داستان سکسی تقدیم به شما از نظر عده زیادی از آدم ها داشتن ارتباط عاشقانه و یا جنسی با یکسری از افراد یک عمل ممنوعست ، من اصلا کاری به بد یا خوب بودن این ارتباط ها از نظر شرعی ندارم ولی از نظر روحی و روانی هرچیز که باعث بهتر شدن حالتون بشه به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. پرستو هستم ۵۸ ک ۱۶۷ سانت از تهران ۲۴ ساله از ۱۵ سالگی خواستگار داشتم تا اواخر بهار امسال با یاسر در یک سمینار آشنا شدم همدیگرو پسندیدیم یاسر گفت متولد اطریش است اونجا هم خونه دارند دو ملیتی است از خانواده هم گفتیم بابام استاد دانشگاه و مامانم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من امید م شاید باور تون نشه ولی تو دوره دبیرستان کون نصف بچه های مدرسه گذاشته بودم من عینکی م موهام نسبتا بلنده (سر همین به من میگن مو قشنگ) سفید هستم بدنم خیلییی کم مو داره ولی همونم میزنم چون بدم میاد کیرم یه چی حدود ۲۳…

  • این داستان تقدیم به شما من دختر داداشمو مدتهاس می‌کنم ۴۵ سالمه پارمیس ۳۲ سالشه بخاطر سکس با من تا حالا به کسی فکرم نکرده ،این گفته پارمیسه یک بار در شمال با زن یک غریبه معاوضه شدیم تنوع بود دو شبانه روز کیف کردیم پارانتیزم خیلی گشاد بود سه تا بچه از کس زاییده…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من خیلی وقت عضو انجمن کیر تو کس هستم ولی چون علاقه ای به نوشتن نداشتم ننوشتم داستان من بر میگرده به چن ماه پیش من فروشگاه لوازم قنادی دارم یعنی هم ابزار قنادی هم مواد اولیه به صورت عمده به قنادی شهر جنس میفروشم حالا این وسط چن…

  • این داستان تقدیم به شما من 12 سالم بود واسه درس خوندن رفتم خونه دوستم با هم شوخي داشتيم همو انگشت مي كرديم 2 تا كون تپل سفيد توي مدرسه همه تو كفمون بودن ميزديم به كون هم و ميگفتيم چه كون بيستي داري خلاصه واسه درس خوندن رفتم خونشون درس تموم شد گفت يه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – کبوتر خودشو به طرف من حرکت می داد . اون واسه من  شده بود یه کبوتر رام خونگی .. لحظه به لحظه خودشو بهم نزدیک تر می کرد . یه لحظه حس کردم که دیگه فاصله ای بین ما نیست . اون خودشو از وسط بدنش بهم چسبونده بود…

  • این داستان تقدیم به شما خالمو بزور کردم من امیر هستم ۲۰ سالمه از تهران، خاله‌ای دارم که یکسال از خودم بزرگتره، این داستان برمیگرده به دوسال پیش که من ۱۸ سالم بود من قبلنا اهل جوراب شستن نبودم و گاهی حتی پیش میومد جورابامو تا یسال هم نمیشستم، خالم اسمش فاطمه هستش که فاطی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – مامانم حرفی نزد و من گفتم: مامان ناراحت شدی; – نه ولی برام جالبه که تو اینجور فکر می کنی. حالا چرا فکر می کنی حتما من به یه نفر نیاز دارم; – خوب طبیعیه دیگه. چطور من حال می کنم; تو نکنی; مگه تو هیچ احساسی نداری نسبت…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم حمیده و داستانی که میگم از بچگی شروع میشه.   بچه های دهه شصت میدونن که ما اون زمان حموم تو خونه هامون نداشتیم و مجبور بودیم که با مامانامون بریم حموم و من همیشه چون سنم کم بود تو حموم راحت بودم و یادم هست که زنا تو…