داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان رامین هستم 35 ساله از مشهد دفتر املاک دارم یک روز صبح ساعت 10بود که یک خانم چادری خوشکل اومد سلام کرد گفت ببخشید اقا خونه برا اجاره میخام من هم دو سه مورد که به پولش بخوره بهش گفتم گفت میشه دید گفتم چرا که نه بهش…
این داستان تقدیم به شما عمو رابرت و مامی *** من آخرین بچهشان بودم مامان تو ۴۰ سالگی لوله هاشه میبنده از جوانترین عروسش جوانتر بود اینو همه میگن الان مامی ۶۲ سالشه نه یک تار مو سفید داره نه چروکی در صورتش همه اعضای بدنش مثل دختره خیلی هم بخودش میرسه از ماسک های…
داستان سکسی تقدیم به شما باسلام اسم من سعید هست وساکن کرمان ومیخوام بهترین خاطره سکسی ام را براتون بنویسم ولی قبل از همه چیزیک کوچولو از خودم بگم من از سن 16سالگی اعتیاد داشتم وواسه همین اصلا دنبال دختر نبودم فقط فیلم سکسی میدیدم وبس تا اینکه 4سال فبل وقتی 30 ساله شدم اعتیادم…
این داستان تقدیم به شما معجزهی ماه مبارک رمضان توهمه ی ماههای قمری ماه رمضانو خیلی دوس دارم چون معجزهی این ماه مبارک بود بعد ۷ سال تونستم زنداداشو بکنم. زن داداشی دارم داف تمام معنا باسن ماشالا آهه تاقچهای سینه کفتری کمر باریک قد بلند سفید مثل ماه تو زیبایی نظیرش نیست و تو…
داستان سکسی تقدیم به شما من اسمم کامبیزه و 20 سالمه و توی شمال تهرون زندگی میکنیم.من تنها پسره خانواده هستم و به قول معروف تک فرزند و یکی یک دونه هستم.مامانم یه دوست داره به اسمه مرضیه که با اون ها رفت و آمد خانوادگی داریم.مرضیه خانم هم فقط یه دونه دختر داره به…
این داستان تقدیم به شما 27 سال پیش ازدواج کردم محل کارم عسلویه بود زنم گیتی خیلی حشریه .اون روزا حقوقم خوب بود زیاد میموندم تا ماشین خونه بخرم شاید دوماه میموندم بعد میومدم اون روزا باهم از مخابرات تماس میکرفتم وخیلی سکسی بود صداش کم کم دیدم به من بی محلی میکنه فهمیدم یه…
داستان سکسی تقدیم به شما داور بازی بزرگان مرگ است… -هاع…هاع…هاع زن رنگ و رو باخته و لرزون, کنار پای کاوه افتاده بود و داشت به سختی نفس میکشید یا بهتر بگم جون میداد. با دستایی که میلرزید مچ پای کاوه رو گرفته بود. نمیدونم افه از کجاش زده بود که خون خیلی کمی از…
این داستان تقدیم به شما بیست سال پیش شوهرم حمید که کارش تاسیساته گفت آماده شو برای سارا لباس و پوشاک زیاد وردار کاری در یک شرکت بزرگ دور از شهر و چند خونهی ویلایی نزدیک اون گرفتم بریم اونجا تو ویلای مدیر شرکت که زن و شوهر جوانی هستن تازه خانمش فارغ شده بمونیم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام و خسته نباشی خدمت همه ی بچه های انجمن کیر تو کس من یاسرساکن یکی از شهرهای جنوب کشورم یک مغازه ی موبایل فروشی کوچک همم دارم تقریبا 7ماهی میشد 3/1391 داخل مغازه نشسته بودم که یک دختر خانم سبزه و چادری اومد برای فروش گوشی نوکیا x3 که…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سمانه است و ۲۴ ساله و متاهل این داستان برمیگرده به به دوران مجردی و ۱۴ سالگی من برای اولین بار فیلم سوپر بابایی رو پیدا کردم و دیدم خیلی هیجان انگیز بود یه دختر نوجوان داشت به یه مرده کون میداد حالم خراب شد دستم رو بردم…
داستان سکسی تقدیم به شما با عرض سلام به تموم بچه های انجمن کیر تو کس.این یه خاطره ی سکسی بود که حالا به صورت داستان برای شما نوشتم.داستان طولانی هست ولی دوست دارم تا آخر بخونید چون یکی ما داستان های قبلی متفاوته. من مهرشاد 19 ساله- -خیلی هم حشر قویم. زمان این داستان…
این داستان تقدیم به شما «طولانیه هر کاری کردم کوتاهتر کنم نشد لطفا بخونید دوس دارم در شادیم شریک باشین» سلام آناهیتا هستم 29 ساله متأهل در یک کلام بسیار زیبا هستم از شهرهای اطراف تهرانم خواستگارهای زیاد از 15سالگی از آشنا و غریبه داشتم تا به یکی از دهها خواستگارم تو 18 سالگی با…