دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما من خاطره تعريف نمي کنم… حتي در مورد سکس هم صحبت نمي کنم… فقط داستان ميگم… داستان!! سکس و خيلي چيزاي ديگه! داستان و البته کي مي دونه؟ شايد بعضي ار اين ها اتفاق افتاده باشن… بانوي رنگ ها 1 در شيشه اي بزرگ باز شد. جوان بلند قامت و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بکس. منم یه سری زن داداشم خونه تنها بود رفتم بالا دیدم باحوله حمومه خودش خشک میکرد حوله رو که در اوورد لباس تنش کنه پوست سفیدش افتاد بیرون و باسن خشگلشو دیدم تا منو دید معذب شد خودمو زدم به اون راه و لباساشو‌دادم دستش چند روز بعد…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من مهشیدم 19 ساله قدم 167 و وزنم 61 کیلو. این داستانی که براتون می نویسم واقعیه. من و عرشیا دوست پسرم تقریبا یک سالی هست که با هم دوستیم، خیلی همدیگرو دوست داریم، تو این مدت یک سال هیچ وقت با هم سکس نداشتیم، تا وقتی که برای…

  • این داستان تقدیم به شما سلام صفدر هستم ۲۸ ساله از استان اردبیل با ۹ سال تاخیر مجبور شدم از بیکاری برم سربازی با داشتن لیسانس تربیت بدنی تو یکی از دهات اردبیل تو باغهای پسر عمویم کار می‌کردم که سر موضوعی دعوام شد با اره کشیدم دستشو بدجوری پاره کردم و بیرونم کرد یک…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …قسمت قبل تا اون موقع سه بار ارضا شده بودم ولی امید هنوز آبی از کیرش نیومده بود امید کیرشو از کصم در آورد و ازم خواست که داگی بشم ، با اینکه بیحال بودم ولی پوزیشن داگی رو گرفتم و امید شروع کرد به کردنم فکر میکنم ده دقیقه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام، اسم من محمد و الان 38 سال دارم، این ماجرایی که میخام بگم واسه خیلی سال قبل و درست زمانی بود که تازه سربازیم تموم شده بود. ده ماه آخر خدمت توی دادسرا خدمت میکردم،. البته به فامیل نگفتم چون حوصله نداشتم همش منت قاضی های دیوث بکشم. یه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما مدت زیادیه که هر شب همه داستانها رو می خونم اما امروز قصد دارم خاطره ای واقعی از سکس با یک کتاب فروش دوره گرد اما دروغگو براتون بنویسم. من از استان زرخیز خوزستانم . مجردم و مغازه دارم . مدتی قبل خانمی قد بلند وارد مغازه شد و خود…

  • این داستان تقدیم به شما من یه خاله دارم ک خیلی سکسیه قدش متوسطه ی کون خوش فرم و ممه ۷۵ داره ک سایزشو بعدا فهمیدم اسم هارو تغییر دادم تو داستان ولی خود داستان و اسم خودم واقعیه یه روز خالم زنگ زد به مامانم و مارو برای ۳ شب بعد دعوت ب مهمونی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان این خاطره ای که میخوام بگم راسته راسته . اونای که عاقلن میفهمن کی دورغ میگه کی راست میگه به هر حال خود دانی. من بیژن هستم 24 سالمه از تهران. این داستان واسه دقیقا 1سال پیشه. من با دوستم رفتیم با ماشین تا کس چرخ بزنیم. سمته…

  • این داستان تقدیم به شما ۸ ماه بود از ازدواجشان می‌گذشت دعوا و مرافه شون علنی شد شنیدم به مامانم گفت پسرت مرد نیست صدها بار گفتم گفتی علاج میشه چرا منو بیچاره کردی؟ چرا صادقو زنش دادی؟!!!نمیدونستن من تو اتاقم فریبا خیلی رک به مامان گفت صادق فقط یک شب مرد بوده و هر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما چند وقتی بود که با پسر خالم رابطه ی عاشقانه ای برقرار کرده بودم اسم اون علی بود بعضی وقتا هم باهم می رفتیم بیرون بعد از جند مدتی ما با هم عقد کردیم و روزی قرار شد از مامانامون اجازه بگیریم و بریم ویلای علی اینا من معمولا شرت…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – طفلک اشکان و افشین همیشه عقب تر از اون دو تا داداشاشون هستن . اول باید برادرای بزرگ تر بخورن حال کنن . خوب که سیر شدن نوبت اونابشه .. اون طرف هر مردی به یه زنی چسبیده بود . نریمان که کیرشو کرده بود توی کس منصوره  اونو…