این داستان تقدیم به شما وقتی 18 سالم بود متوجه تمایلات زنانه ام شدم با اینکه یه پسر بودم ولی از پوشیدن لباسهای زیر زنونه لذت میبردم کمی باسن وسینه هام بزرگ شده بودن جوریکه تقریبا همه چپ چپ نگام میکردن مخصوصا توخونه … یه روز که تو اتاقم داشتم گیتارم کوک میکردم تا تمرین…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من بچه کرجم بچه ی اوقافیه کرج اسمم علی رضاست(مستعار) سنمم پایینه 19 سالمه من تا الان تا حالا یه بارم کون نداده بودم…ولی به خاطر اشتباهاتم تاوان دادم . . منو دوستم حمید(مستعار همه ی اسم ها مستعاره)داشتیم تو گوهردشت راه میرفتیم یه هو دوستم گفت علی اونا…
این داستان تقدیم به شما رفته بودم دبی برای انجام دادن کارهام، روز آخرهول هولکی به سرووضعم که این چندروزه حسابی به هم ریخته بود رسیدم و رفتم سیتی سنتر که برای بروبچه ها خرت وپرت بخرم که موبایلم زنگ زد…م م م م…مژگان بود.- سلام عزیزم چه عجب زنگ زدی؟ ازکجا میدونستی من خونه…
داستان سکسی تقدیم به شما جلوی دیوار ایستادم و نمودار یا جدول درختیِ جالب و عجیبی که رو به روم بود رو نگاه کردم. سهیلا، داخل نمودار رو با عکسهای واقعی خودشون مشخص کرده بود. نموداری که دو قسمت یا شاخه مجزا داشت و رابطه تمام آدمهای داخل شاخهها رو میشد از طریق توضیحات بینشون،…
این داستان تقدیم به شما آنشب هم مثل امشب از سر صبح باران سر باريدن گرفته بود با اين تفاوت که تنها نبودم و در کنار همين پنجره خيس دختري پا به پاي من پيک هاي داغ مشروب را به سلامتي هر آنچه که بود و نبود سر میکشید.گرچه از روز اول که در خيابان…
داستان سکسی تقدیم به شما توی حموم یه حس خیلی عجیبی داشتم انگار داشتم تو رویا هام زندگی میکردم خاله ای که نزدیک ترین شخص و مهترین ادم زندگیم بود با دستاش ابمو اورده؛ انقدر شوک بودم که تا اخر شب گیج منگ بودم شب موقع خواب اتفاقای روز باعث شده بود سیخ بکنم حسابی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی من مهیارم و الان 19 سالمه ماجرایی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به دو سال پیش یعنی زمانی که من 17 ساله بودم. از اونجایی که من خوشگل بودم(اینو همه فامیل و دوستام میگن)خیلی از بچه محل ها و همکلاسی هام چشمشون دنبالم بود و به…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من اسمم ام هستش این داستان برمیگرده به 2 سال پیش که تلفنم زنگ زد جواب دادم یه خانمی بود با شماره911 از شمال اشتباه گرفته بود و وقتی به او گفتم اشتباه گرفتی با یه لحن ناز به قول خودمون کرم ریخت گفت شما امری ندارین و منم…
این داستان تقدیم به شما تازه با الکس دوست شده بودم. پسر خوش قيافه و با مزه اي بود. خيلي هم تودار و اسرار آميز! يه مدت کوتاه از دوستيمون ميگذشت که پدر مادرش تصميم گرفتن برن شمال. الکس بهم گفت که بخاطر من ميمونه ولي ازم قول گرفت که تنهاش نذارم. چشمام برق…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه شخصیت های اصلی داستان:👇 نازینا👄(شخصیت اصلی⭐️) فرشاد👤(خودم) سپیده👩🏼(مادر نازینا و خاله من) مهتاب👩🏻(مادرم) 🔥(مهم)🔥👇 دوستان قبل از شروع داستان اول جواب انتقاد هارو میدم اگه نمیخایین اونا رو بخونین چون طولانین از اون جایی که ایموجی ستاره گزاشتم(⭐️) بخونین و🔥 بگین که🔥 1…
این داستان تقدیم به شما من سعيد 26 ساله از تهران هستم ميخواستم جريان سكس خودم با خواهرم رو براي شما تعريف كنم.ماجراي ما از اونجا شروع شد كه يه روز من تو اتاق خودم مشغول ديدن فيلم سكسي بودم كه فراموش كرده بودم در اتاقم رو قفل كنم به خاطر همين يهو در حال…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… چشامو که باز کردم اتاق تاریک بود. فراز کنارم نبود بلند شدم پیداش کنم که از بیرون صدای حرف زدن شنیدم. آروم اومدم پشت در و یه کم لای درو باز کردم. توی هال کنار پنجره لخت وایساده بود و داشت یواش با…