دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما 19سالمه دانشگاه قبول شدم یه شهر دیگه تا به حال دوست پسر نداشتم و این جور چیزا رو بد میدونستم ولی از جنس مخالف بدم نمیومد . تو اینیستا فعال بودم صورت سبزه دارم قدمم بلند نیست همه میگن بهم بانمک سنمم کم میزنه بخاطر صورت گردم خودم از قیافم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. سعید هستم سن ۳۷ سال از تهران این اتفاقی که برای من افتاد یه جورایی مقصرش من نبودم قدرت شهوت باعث این ماجرا شد… من۷ ساله ازدواج کردم و به خاطر شرایط اقتصادی هنوز بچه ندارم.خانواده همسرم دوتا دختر دارن که من دوماد کوچکترم.خواهر زنمم یه سالی میشه طلاق…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه (این یک داستان است،نه یک خاطره) _فرزاد،فرزاد،حواست کجاست؟ . فرامرز بود که گویا چندبار صدام زده بود و من متوجه نشده بودم. . +بله داداش؟نه حواسم هست. _جناب عزیزی فرمودن که چند سالته؟به چی مشغولی؟ +آها،ببخشید شرمنده آقای عزیزی،یک لحظه حواسم پرت شد.والا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام امیر هستم. داستانی که میخوام بگم برای خیلی وقت پیشه (سال ۷۹) داستان رابطم با خواهرم که باهم دوقلوییم ما یه خانواده ۶ نفره تو شهرستان بودیم که داداش بزرگم چندین سال بود ازدواج کرده بود و خواهر بزرگمم دو سال بود ازدواج کرده بود و من و خواهرم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من الان بیست و نه سالمه داستان برمیگرده به تقریبا چهارده سالگیم.من یه پسر سفید با کون بزرگ که از بچگی همه توو کفم بودن البته چن نفر هم موفق شدن بکنن منو اما همیشه لاپایی.من با سه تا خواهر از خودم بزرگتر و مادرم توو شهرستان زندگی میکنیم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان خاطره ای که میخام براتون بگم تو تیر ماه 402 اتفاق افتاده…یک روز گرم تابستانی که برای یک کار به شهر همجوار میرفتم و تو خروجی شهر کنار جاده 2 تا زن و یک بچه تو گرما منتظر ماشین بودن که برا من دست بلند کردن که سوار…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام.امیدوارم خوشتون بیاد. من یه پسر کاملا معمولیم و نه قدم 2 متره نه چشام آبیه. خیلی معمولی و متوسط. تازه نامزد کرده بودم و برای ازدواج قرار شد یه خونه مناسب پیدا کنم و بعد از کلی گشتن یه خونه پیدا کردم طبقه پنجم و کنارمون هم یک واحد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من یه مامان بزرگ جنده دارم که فوق حشریه و اندام خوبی داره ۶۵ کیلو کون درشت ممه های هشتاد و پنج که افتاده ولی خیلی خوبه مامان بزرگم مدیر دبیرستان دخترونه بوده بازنشسته هستش خالم اینا کانادا هستن بابابزرگ کچلم هم که بیق بیق عشقش فقط اینه که…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه ی دوستان قبل از هر چیز می خوام بگم که این خاطره کاملا واقعی هست.اسمم سایه است و 21 سالمه. 4 ماهی می شد با سهیل دوست شده بودم از همون اول دوستی باهاش شرط کردم که سکس نداشته باشیم بهش گفتم تو که پارتی می ری…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اولین بار هست که دارم داستان سکسی مینویسم اسم من ساسان هستش داستان من برمیگرده به ۸ سال پیش…   من یه دوست دختر فاب داشتم به اسم نازنین که جدا شده بود و برای خودش کار و زندگی میکرد چند سالی باهم بودیم و حسابی بهم وابسته…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – دلم می خواست زمین دهن باز کنه و منو ببلعه . باورم نمی شد که در اتاق باز شه و زنم سیمین منو در حالتی ببینه که در حال سکس با دوست مطلقه اش رامش هستم .   سیمین و رامش از دوستان قدیم هم بودن .. رامش مدتی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه . اسم من احسان هست 25 سالمه قدم 1.86 و وزنم 74 هست با چشمای مشکی موهای کوتاه این داستانی که من واستون میخوام بگم هم در مورد پگینگ  سکس هست. اما داستان پگینگ چیه و اصلا چرا من به پگینگ علاقه دارم باید بریم به خیلی…