داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه از خونه که زدم بیرون بعد از واقعی ترین سکس اونم نزدیکترین آدم های زندگیم یعنی مامان و بابام که دیدم و شنیدم و ارضا شدنم باعث شده بود تو ی عالم دیگه سیر کنم ی حس خجالت از دیدن سکس مامان و…
این داستان تقدیم به شما سلام خوبید میخوام داستان خودمم بگم تازه از خدمت برگشته بودم تا اون موقع اصل با کسی رابطه نداشتم یکی از همشهری ها که هم خدمت بود یک روز دعوتم کرد برم خونشون رفتم بعد از چند ساعتی باهم بودن در باره سکس عکس سوپر اینها شروع کرد صحبت کردن…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه انجمن کیر تو کسها. من ۱۵سالم بودیه دوستی داشتم به اسم سبحان همکلاسی بودیم.من وسبحان باهم دوطرفه حال میکردیم. همسایشون دو تا پسر داشت به اسم مرتضی و مهدی که بهش میگفتن مهدی کافر. اراذلی بود برا خودش. مرتضی ۱۷سالش بود و مهدی کافر ۲۳سال. من بیشتر…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من حمید است تهران ۲۹ ساله موضوع مال ۱۰ سال پیشه که ما پایین خونمون یک مغازه کوچک داشتیم پدرم اینو کرایه داده بود به یکی به اسم حسن . حسن کافی نت داشت منم اون سال ۱۸/۱۹ساله بودم چون حسن از کامپیوتر سر در می اورد…
داستان سکسی تقدیم به شما بچه ها سلام…من فقط داستان میخونم…ولی گفتم حیفه ای داستان رو شماهم نخونید…من اهل شهرستانم…34سالمه متاهلم…مغاذه دارم…یه پسری خونشون روبروی مغاذه ماست…پسر خوبی فقط یکم سربزیر وفکر قدیمیه…یه زن توپ و خوش هیکل وباحال داره…خیلیا میدیدنش به من میگفتن کاش ما مغاذمون اینجا بود …خوش به حالت هر روز میتونی…
این داستان تقدیم به شما سلام خوبین الان که دارم این داستانو مینویسم جدود پنج سال از اصل ماجرا گذشته… یه پسر بچه دوازده سیزده ساله بودم که یک روز از غذا با دختر خاله بیست پنج سالم توی خونه مامان بزرگم تنها شدم سرم گرم گوشی بازی بود که یهو دیدیم دختر خالم…
داستان سکسی تقدیم به شما اسم من سعید مجرد هستم امسال معلم شدم. ساکن قم قد ۱۷۳ وزن ۸۰ قیافه ی خوبی دارم یا شاید معمولی برمی گردیم به ۱۰ سال قبل ما تازه اومدیم این محله و من چهارده سالم بود دوران بلوغم بود تازه جقی شده بودم یکی از همسایه ها دیوار به…
این داستان تقدیم به شما درود به همه ی قربانیان اسلام ناب محمدی این دین کیری که مدل دسته سوم یهودیته و جز گاییدن عمر انسانها خاصیت دیگهای نداره . ریدم تو این دینها که کیر من رو با ختنه ناقص کردن. … من ( متاسفانه ) محمد هستم و به سن 25 سالگی وارد…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… عینک آفتابیش نمیذاشت چشماشو ببینم ولی به نظر خونسرد میومد. اون عینکو خودم براش خریده بودم. با یاسی رفته بودیم کیش. دستم داشت از سنگینی نایلکسای خرید میشکست که چشمام خیره موند رو اون عینک پلیس که مخصوص هوای ابری بود. یاسی که…
این داستان تقدیم به شما من شیلا هستم زن ۳۱ ساله وقتی ۲۴ سالم بود تو دانشگاه با امیر آشنا شدم عاشق هم شدیم و به اسم گروههای دانشجویی اینور و اونور میرفتیم ی بار ۴ تا دختر ۴ تا پسر رفتیم ویلای ۴خوابه یکی از بچه ها تو شمال شب اول امیر و حسابی…
داستان سکسی تقدیم به شما – از جام پا شدم وتا بخواد به خودش بیاد شورتمو پام کردم .. رنگ و روش پریده بود . -چی شده هوشنگ .. چت شده ; دوست نداری با من باشی ; ازم خوشت نیومد . کار بدی کردم ; بگو .. بگو منو می تر سونی . حالا…
این داستان تقدیم به شما آخ….. که چقد دوس داشتم یکی بکنه تو سوراخ کونم….از بچگی این میل و شهوتو داشتم و در طول سالیان همیشه این آرزو رو با خودم داشتم….همیشه و همه جا ولی هیچوقت جراتشو نداشتم.خیلی از شبهایی مثل عید که خونه تنها بودم شهوت دادن واقعا تمام وجودمو داغ میکرد.توی سن…