این داستان تقدیم به شما سلام خیلی وقته که تو سایت داستان های سکسی رو میخونم و گفتم یکی از جذابترین سکس هام رو براتون به اشتراک بذارم سنم ۳۶ هست و قدم ۱۹۰ هیکل ورزشکاری دارم و چند شغله ام خانومم هم شاغل هست و داستان از اون جایی شروع شد که یه روز…
این داستان تقدیم به شما اسمم سمانه ۳۵ سالمه این یه خاطره واقعیه با علی ازدواج کردم من دختر ۲۰ ساله هات که فکر میکردم علی مرد رویاهام اما نبود نه سکس درستی داشت نه پول و ثروتی . مدتی افسرده بودم خودارضایی میکردم و چشم دنبال کیر مردم بود ولی تا حالا دست غریبه…
این داستان تقدیم به شما ابر فوق کوسشعری از یک مغز پریود زنگ زده با آیکیوی دوازده بعلاوه ی یک… حسین پسر داداشم یک سال از من کوچکتره! ترک تحصیل کرد رفت دنبال کار من ادامه دادم وارد دانشگاه شدم ( عجب ننه ی پرکاری داشتین شما داداشا. هم عروس میزاییده هم ننه ی دوماد.…
این داستان تقدیم به شما اسم من بابک هست 20 سالمه سکس که تعریف می کنم از دو سال قبل شروع شد وقتی 18 سالم بود من یک خواهر دارم اسمش مونا هست الان 16 سالشه بدنش سفید برفی هست تپل و با کون قلمبه مادرم کودکستان کار می کنه و پدرم کار آزاد داره…
این داستان تقدیم به شما سلام میترام ۲۷ سالمه ۲ ساله ازدواج کردم یه دختر خیلی حشری ام که تمایلم به مردای قد بلند چندین برابره چون خودمم قد بلند و چهارشونه قدم ۱۷۶ ، سفید با ممه های ۸۰ و کس و کون خوش تراش کلا خوش گوشتو سکسی ام و مردا جذبم میشن…
این داستان تقدیم به شما به اصرار زنم و چند تن از زنهای پرسنل همکار و سرپرستهای کارگاههایم که مدیرشان بودم و سود خوبی کرده بودم مبلغی قابل توجهی گذاشتم تا دسته جمعی تعطیلات عید را در شمال یا سمت شیراز و جنوب باشیم به اصرار زن ها دستهجمعی تعطیلات عید ۴۰۰ را رفتیم مشهد…
این داستان تقدیم به شما من ۳۹ سالمه ، مدت هفت ساله با لیلا خانمم ازدواج کردم . لیلا ۳۲ سالشه. لیلا زنم زمان دانشجوییش دوست پسرهای زیادی داشته اما جلوش کاملا پلمپ بود و همه دوست پسراش فقط از کون کرده بودنش و خودم شب عروسی جلوشو باز کردم .البته شب عروسی خونی نیومد…
این داستان تقدیم به شما اسم من سمیرا از شیراز می خوام خاطره اولین کیری که دیدم رو براتون تعریف کنم… راستش اولین کیر مال شوهرم نبود ! من ورزش نمی کنم اما قدم نسبتا بلنده و چاق نیستم یه خورده کم چربی دارم و بدنم کلا خیلی سکسیه مخصوصا کونم که قلمبه زده…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من حنانه هست و ۲۹ ساله هستم . یه رشته تحصیلی درس خوندم که کار واسش خیلی کم هست ودوست ندارم جزئیات را خیلی بیان کنم . از اینکه قضاوت بشم ناراحت میشم ولی خواستم بنویسم که چی برای من پیش اومد . حدود یکسال و نیم با…
این داستان تقدیم به شما سلام میخام خاطره سکس خودم با مادرزنمو براتون تعریف کنم من محسن ۲۸ سالمه ۳ ساله ازدواج کردم و با همسرم زندگی خوبی داریم من کارمند شرکت نفت هستم و کرمانشاه زندگی میکنم بخاطر کارم خیلی سفر میرم بیشتر مناطق اهواز و خرمشهر بگذریم بریم سر اصل مطلب من هر…
این داستان تقدیم به شما سلام.رسول هستم ۲۳ سال از گرگان و تقریبا دوران بچگیام با یه چشم به هم زدن گذشت و رسیدم به بیست و دوسالگیم که با احمد که یجورایی هم صنف و همکاریم و کلی خیلی صمیمی هستیم و کاملا هم فراری از کار و بحث اقتصادی بیشتر به خاطر وصلت…
این داستان تقدیم به شما فرشید هستم 25 ساله قدم 185 وزنم 79 تیپم جذاب, ما 6 برادر و یک خواهر در تبریز زندگی میکنیم شش سال پیش داداشبزرگم بر اثر سکته مغزی فوت کرد زنش گوهر که 43 ساله و کارمند آموزش پرورش بود بیوه شد من 17 ساله بودم خونه اونا از خونه…