خواهر سلام . من ۲۴ سالمه و بچه تهتقاری خانواده و این اتفاق برای تابستان ۹۶ هست. خواهرم ۳۱ سالشه دختر بزرگه خانواده هستش و بسیار خوشگل قدش ۱۶۵ و وزنش ۷۰ . من خیلی دوسش دارم و اصلا در فکر سکس باهاش نبودم . تابستان ۹۶ اونا خونشون رو فروختن و اومدن نزدیک ما خونه جدیده…
به کمک خانم دکتر سلام میخواستم داستان خودم رو براتون تعریف کنم ولی قبلش بگم سیاوشم مخلص همه این داستان به سه سال پیش میرسه که خونه دانشجویی داشتم منم از تنهایی نمیدونستم چی کار کنم گفتم بیام خودم رو ارضا کنم خیر سرم گفته بودم نکنم نکنه مشکلی پیش بیاد ولی فکر که نمیزاره…
سارا و استاد استاد دانشگاهمن سارام سفیدم چشام سبزه تیله ایه و به قول بچه ها سگ داره قدم 169 وزنم 62!ترم 2 دانشگاه بودم بجه ها با ی استادی واحد برداشته بودن و همش از خوش تیپی و اخلاق بدش تعریف میکردن میگفتن خوشکله اما به کسی رو نمیده منم خیلی دوس داشتم ببینمش…
راحیل دوست صمیمی مادرم صدای نفس هاش هنوز زیر گوشمه ، س.ینه ی گرد و سفیدش رو هنوز حس می کنم ، اون لحظه هایی که زبونمو می کشیدم روی ک..سش و اون از تا وجودش ناله میزد و من حریصتر براش زبون می زدم ، تپل بود قد کوتاه ، خوش اندام نبود ولی…
یه چند نفر 👇 ﺳﻼﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ . ﺍﺳﻢ ﻣﻦ ﯾﻮﺳﻒ ﻫﺴﺘﺶ ۱۶ ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻗﺪﻡ ۱۶۰ ﻗﯿﺎﻓﻤﻢ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ . ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ . ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﻍ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺗﻮ ﺑﻌﻀﯽ ﺑﺎﻏﺎﺵ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯼ ﺷﻨﺎ ﮐﻨﯽ …***ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ…
حسین و سکس بادخترعمه سلام من حسین هستم الان ۲۷سالمه .داستان بر میگرده به ۱۰سال پیش .دختر عمم که اسمش رویا هست و ۷سال ازم بزرگ بود هی اون زمون میومد خونه ما .و پدرو برادرش معتاد بودن و تو خونه فقط ناراحتی داشتن و برای دلخوش بودن میومد .و با پسر عمه خودش که…
صندل قرمز 💦سلام. دوستان تو زندگیم خیلی سکس داشتم ولی اینو هیچوقت فراموش نمیکنم. وجدانا تمامش واقعیته. 35ساله هستم این داستان ماله 10ساله پیشه. تابستان بود تو ماشین نشسته بودم از آیینه پاهای زنی را دیدم که صندل قرمز با شلوار مشکی پوشیده بود که در حال نزدیک شدن به من بود وقتی از کنارم…
مامانم و معلم روستامون معلم روستا مامانسلاماسم من علی و اسم مادرم نگارهمادرم یه زن روستاییِ زحمتکشه که بعد از اینکه بابام برا کار رفت شهر و ۱۴ روز خونه نمیومد کارای کشاورزی زمینا رو خودش انجام میداد.اولش بابام مخالفت کرد و گفت کارگر میگیریم ولی مامانم گفت هم زمینامون زیاد نیستن هم تو ۱۴روز…
خواهرم بالاخره زیره کیرم تابو خواهرسلام میدونم تمام کسانی که این داستان رو میخونند یجورایی دلشون میخواد که از زندگی شهوانی ویا افکار شهوانیشون برا دیگران بگن ولی جرات گفتنش را ندارند ویا تعدادی هم مثل من از زندگی خصوصیشون برای همه میگن ، با اینکه تلخه ولی چه میشه کرد مردها در مقابل شهوت…
سکس من ومامان تپلم سلام دوستان .اسم من امین ،اسم مامانم حوریه هستش،مامانم درسن پانزده سالگی با پدرم که اونموقع بیست وهشت سالش بود در یکی از شهرهای شمالی ایران ازدواج کرد یعنی سیزده سال فاصله سنی،خب اونموقع بابام جونتر بود ومیتونست خارش کوس مامانمو ازبین ببره ولی الان مادرم حدود ۴۵سال و بابامم ۵۸سال…
ریختم تو کس سودابه زن مطلقه با سلام خدمت همه دوستان شهوانی، اسمم میلاده از شمال کشور ک 30سال دارم، این خاطره برا بین سالهای 91 تا 93 هستش ک بین منو یه خانوم مطلقه به نام سودابه ، داستان از اونجایی شروع میشه ک من یه پسر خاله داشتم به اسم محمد که متاهل…
سکس با خاله مطلقه خالهبا سلام خدمت دوستان عزیز، این داستان که میخوام براتون بگم واقعی هستش و مثل برخی از داستان هایی که بعضی از دوستان میگن نیست و واقعا برای من اتفاق افتاده. من اسمم حامد هستش قدم 175 و وزنم 67 کیلو هست و کیرم هم 17سانت هستش و ظاهرم هم بد…