سلام دوستانمحسن هستم این داستان مربوط میشه به خاطره یه دوس دخترم که تو بیتاک پیداش کردم بچه شهر ما نبود .اسمش فاطمه بود خیلی سفید و یکمم تپل مپل بود. بار اولی که اومد شهرمون و سکس کردیم فقط از جلو بود(فاطمه قبلا یه بار ازدواج کرده بود و پرده نداشت) اما داستان اصلی…
پاهاش رو دادم بالا و آروم فرو کردم تو کسش بعداز چند تا تلمبه زدن نرم گفت محکم تر منم که از خدا خواسته محکم میکردمش صدای شالاپ شالاپ کس پر از آبش با صدای ناله ش یکی شده بود. بعضی وقتا انگشتش رو با آب کس و دهنش خیس می کرد و میمالید به…
از دکتر بازی تا آمپول واقعی به اکرمداستان سکسی روستا دختر همسایهحتماً اکثر شما تجربه دکتربازی دوران بچگی رو داشتین.تو کوچه مون من تنها پسر بزرگتر بودم و یه جورایی رئیس بچه ها وقتی جمع میشدیم برای بازی همه به حرف گوش می کردن. اما یه دختر بدقلق و جدی تو کوچه بود که دو…