🔞 اولین سککس اسما 🔞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 سلام اسم من اسماس ۱۸ سالمه اصلیتم کرده اما به خاطر کار بابام کرج زندگی میکنم خیلی سریع میرم سر اصل مطلب سینه هام سایزش ۷۵ کونم برجستس با پسرای مختلفی دوست بودم اما با هیچکدومشون رابطه نداشتم تا اینکه با ی پسری به اسم ارش دوست شدم ی…
🔞 داستان سککس با زن عمو 🔞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 سلام اسم من امیر سن 17قد175ووزنم60.من ی زن عمو دارم ب اسم زهره خیلی اندام سکسی زیبایی داره سنش21.قد165.وزنش50.زهره(زن عموم)همیشه جلوی من لباسای تنگ میپوشیدمنم توکفش همیشه به یادش جلق میزدممن ی روز رفتم خونشون دیدیم دربازه وقتی رفتم توبای سوتین مشکی ی شلوارصورتی خواب تامنودیدفوراخوشدشوانداخت تواتاق…
عاشقتمممم منم کیرم و در آوردم و از خستگی پهن شدم رو زمین ولی کیرم هنوز سیخ بود و اومد نشست رو سینم و شروع کرد ساک زدن کیرم و دوباره شهوتم زد بالا و شصت و نه شدیم و کیرم رو تا حلقش میبرد و اوق میزد کلاهک کیرم رو لیس میزد و مک…
داستان سکسیبا خودم گفتم الان موقشه که دست به کار شم تو همین فکرا بودم که یهو دیدم لیوان آب رو از بالا خالی کرد رو شلوارم گفتم چیکار میکنی؟ که شروع کرد از رو شلوار مالش کیرم من هم که شهوت تمام وجودم رو گرفته بود شروع کردم به خوردن لبهاش اونم همراهی میکرد…
🔞 سککس من و زن همسایه 🔞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇داستان سکسی سلام کیارش هستم۱۷ سالمه(تمامی اسم هامستعاره)ببخشید اگه غلط داشتم اولین باره که داستان سکسی مینویسم.خلاصه داستان از اون قراره که ما یه همسایه داریم که چند سالی میشه که طلاق گرفته و یه پسر داره به اسم پارسا.پارسا۷سالشه و کلاس اول دبستان.ما از وقتی اومدیم تو…
🔞 اولین سککس من با فرشته 🔞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 سلام من بهزادم 23 سالمه قدم 187 وزنم 68 این داستان که میخوام براتون بگم برمیگرده به دوسال پیش.یه روز تنها تو پارک رو یه نیمکت نشسته بودم داشتم سیگار میکشیدم دیدم یه خانوم با بچش داره میاد طرفم اومد گفت سلام گفتم سلام بفرمایید گفت ببخشید…
منم محل نزاشتم ادامه دادم انقدر حال داد شروع کردم تلمبه زدن هی داشت اه اه اه اه اه میگفت منم دستام یکیشون کسشو مالش میدادم یکیشون پستوناشو میمالوندم بهش گفتم بسه دیگه خانومم گفت نه بلند شودیم منو خوابوند اومد روم کیرمو گرفت گذاشت تو کسش یه دفعه از بالا خودشو ول کرد روم…
🔞 من و زینب جووون 🔞 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇داستان سکسیاسم من احسان ۲۰سالمه باقد ۱۹۵و وزن ۱۰۰کیلو اندامم چاهارشونس خوب بگزریم یروز که رفته بودم باشگاه و برگشته بودم دیدم بله مهمون داریم رفتم داخل دیدم دختر عمومه وبا شوهرش سلامو احوالپرسی خوبی کردمو گفتم ببخشید من برم دوشی بگیرمو بیام رفتم تو حموم آخه حمومو دستشوییمون…