سکس اتفاقی با خواهرم سلام خدمت شما عزیزانداستانی رو که می خوام براتون تعریف کنم بر میگرد به ساله گذشته یه شب از خواب بلند شدم برم اب بخورم رفتم اب خوردم داشتم بر میگشتم طرف اتاقم دیدم یه صدای از توی اتاقه خواهرم میاد اول فکر کردم داره درس میخونه اخه اون بیشتر شبها…
داستان سکسی با عرض سلام برا همه اونایی که سکسو دوس دارن خخخخخ . خوب من یه سره میرم سر اصلعه مطلب من و علی که شوهر خواهرم بود همیشه شبا میرفتیم تو اشپزخونه و با هم حرف میزدیم درباره اتفاقاتو سیگارو قلیون میکشیدیم ولی خواهرم میرفت میخوابید من وقتی پیشش بودم یه جوریم میشد…
سکس منو خواهرم نسرین حدودآ۵سال پيش بود.يه شب گرم تابستون.بندر انزلی.اينقدر هوا گرم بود که مجبور شدم برم تو پذيرايی و پنکه رو روشن کنم.رو کاناپه دراز کشيدم و ملحفه رو کشيدم رو خودم.باد پنکه عرق بدنمو خشک کرد و نفهميدم کی خوابم برد.نصفه شب بود که سردم شد.خواستم برم دستشويی که ديدم خواهر کوچيکم…
سارا و استاد استاد دانشگاهمن سارام سفیدم چشام سبزه تیله ایه و به قول بچه ها سگ داره قدم 169 وزنم 62!ترم 2 دانشگاه بودم بجه ها با ی استادی واحد برداشته بودن و همش از خوش تیپی و اخلاق بدش تعریف میکردن میگفتن خوشکله اما به کسی رو نمیده منم خیلی دوس داشتم ببینمش…
سمیرا_خواهرزنم سلامداستان من واقعیه اسم من محسن ده سال پیش با یه دختر به اسم سارا ازدواج کردم تپل سفید با سینه سایز 95 یه خواهر داشت به نام سمیرا که 10 سال از زنم کوچیکتره الان زنم 35 ساله وسمیرا 25 سالش برعکس خانمم سمیرا باربی زیبا دو سال بعد ازدواج با سارا کم…
زندایی سن بالا یه زن دایی دارم ۵۰ ساله. بارها سوار موتور میبردمش خرید. رونهای گنده و سفت. ک،،،ون گنده و کمر باریک. آرزوم بود بکنمش. دایم رفته بود بعد بازنشستگی شمال خونه بسازه. واسه همین خیلی کم میومد. یه روز زن دایی تماس گرفت بیا خونه اگر وقت داری کمکم. منم رفتم. بچه هاش…
سکس گروهی گی اسمم محمد هست سرباز هستم قدم ۱۶۸.وزنم ۷۰ کلیو. خدابخواد ۱۲ ماه از خدمتم گذشته چون میگذرد غمی نیست .بریم سره داستان ما تهران ساکن هستیم محله خدمتم کرمانشاه هست ازخودم بگم پاش بی افته توهزرگی وکون دادن تکم باچندتا هم خدمتیمم سکس داشتم وغیره.دوساله حرفه ای کون میدم وادامه داستانم یه…
زدن پشت گردن و شونه هام. همزمان هم دستشو جلو آورد و شروع به مالیدن چوچولم کرد. باز داشتم دیوونه میشدم. نمیتونستم تکون بخورم و اون خودش با ضربه زدن به من از پایین منو میکرد. مسخ حرکت دستش روی کسم و حرکت کیرش توی کسم بود که با لرزشی دیگه ارضا شدم و بیحال…
نیمه ای سکسی وجود#فانتزی مقدمه:داستان سکسی لبانت لاتچشمانت هُبَلو اما سیبِ پر گناهِ گلویتشانههایت عُزّیٰکنارِ اورادِ تنت مبعوث میشومآغوشِ تو حرای من استای کسانی که ایمان آوردهاید به آغازِ فصلِ سرد!بتکده تنِ این مرد رالب به لبمُهر میکنمهمانا این کعبه بر همه جز من تعطیل استتعطیلا!منی که از این پس دیگرفقط یک میمِ معطل است…
اتفاقی با خــاله زهرا در اینجا می خوام س کـ.س با خـاله زهرا رو براتون بگم.من دو تا خاله دارم. زهرا خاله کوچیکمه. سن 22 قد حدود 165 وزن 50 با ســینه و با سنی متناسب با بدنش. خودم:سن 16 قد 169 وزن 62 ک یرم 17cm.خالم دانشگاه قبول شد و قرار بود تا پایان…
🔞نیمه سکس با دختر خاله🔞 سلام من شاهین هستم 20 سالمه لاغرم قدم 180در کل صورت قشنگی دارم این داستان برام تازه اتفاق افتاده که براتون مینویسم اگه غلط املایی داشتم به بزرگیتون ببخشین داستان ازونجایی شروع شد که دو سه سال پیش دختر خاله ام که اسمش مریمه قدش کوتاست سفید و کمی تپله با…
سلام دوستانمحسن هستم این داستان مربوط میشه به خاطره یه دوس دخترم که تو بیتاک پیداش کردم بچه شهر ما نبود .اسمش فاطمه بود خیلی سفید و یکمم تپل مپل بود. بار اولی که اومد شهرمون و سکس کردیم فقط از جلو بود(فاطمه قبلا یه بار ازدواج کرده بود و پرده نداشت) اما داستان اصلی…