دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام  .من آرشم 20 سالمه ادم بیخیالی هستم که کلا زندگی به تخمم هست کلا حال نمیکنم بخام زندگی رو سخت بگیرم .این ماجرا مال تابستون پارساله مامانم یه زن محجبه و خیلی چاقه که از بچگی من باهاش خیلی راحت بودم تا حدی که چند بار درحال حق زدن…

  • داستان سکسی تقدیم به شما اولین خیانت اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام. آراد هستم 19 سالمه یه پوست روشن دارم با چشمای بزرگ سورمه ای و یه دماغ کوچولو و لبای قلوه ای صورتی و نرم که ازش راضی نیستم و ترجیح میدم یه لب خیلی کوچیک داشته باشم میخوام خاطرام رو با خوشگل ترین پسر دانشگاهمون تعریف کنم… *** اولین…

  • داستان سکسی تقدیم به شما زن نامرئی 223 اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • داستان سکسی تقدیم به شما ناتوان ارتباطی اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما الان بیست سالی هست که با احمد ازدواج کردیم .من کارمند بانک هستم و اون معاون یه شرکت بزرگ احمد از روز اولم بخاطر تحصیلات بالا و سوابق زیادی که داشت پستهای بالایی داشت .قد بلند چهارشونه و خوش تیپ و واقعا مرموز من توی این بیست سال هنوز سر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما آنال سکس با دوس دخترم اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من حسن هستم تو تهران زندگی میکنم و تک پسر هستم الان نوزده سالمه این خاطره بر میگرده به موقعی که من چهارده سالم بود .اون سالا وضعیت مالی خانواده ما خوب نبود و مادرم هم مجبوری سر کار میرفت .من از سکس اطلاعات زیادی نداشتم ولی خوب اندازه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما الهام اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیر میخوام ماجرای خودم و زن دایی سمانه رو براتون بگم اول از خودم بگم ٢۵سالمه قد ١٧۴ کیرم هم متوسط و زن داییم هم ٢٩سال قد حدود ١۶۵ـ١٧۰هیکل هم تووپ ماجرا بر میگرده پنج سال پیش عید… *** از قبل ماجرا براتون بگم ما اصالتا اهل شیراز…

  • داستان سکسی تقدیم به شما لذت داغ پاییزی اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام.اسمم مریمه و 19 سالمه.چندماهی هم هست که ازدواج کردم.ولی چون از طرف شوهرم ارضا نمیشدم کم کم تمایلاتم عوض شد.قدم 173و وزنم 57 هستش.یکی از همکلاسیهام که اونم دختر داغی بود و از تمایلاتش خبر داشتم پایه ی اولین لز شد.یه روز که شوهرم سر کار بود به سحر…