این داستان تقدیم به شما سلام اسم من عباسه… *** من هیچ وقت فکر نمی کردم که این اتفاق برای من بیافته چه برسه به جایی که بخوام برای کسی تعریف کنم حتی به فکرشم نبودم که یه روزی بخوام با زنداییم سکس داشته باشم ماجرای ما از اون جایی شروع شد که داییم با…
این داستان تقدیم به شما از زمانی که یادم میاد دنبال این بودم تا خونمون خالی میشد و توی تنهایی خودم قرار میگرفتم و بعد فکرای زیادی که از سرم میگذشت سر کمد لباسای مادرم و خواهرام میرفتم و اونایی که خوشم میومد تنم میکردم و خودمو توی آینه نگاه میکردم و توی خیالم به…
این داستان تقدیم به شما شاید خیلیا دوست نداشته باشن اما اینو واسه کسایی مثل خودم که توشهرهای کوچک و دور افتاده با فقر و فلاکت زندگی کردن مینویسم … همیشه تو خونه مون دعوا بود 9 سالم بود . که وقتی بعد از تعطیلی مدرسه تو کوچه ولو بودم یکی از این لاتای محل اومد…
این داستان تقدیم به شما سانس ساعت یک تا دو بعدازظهر استخر سانس خلوتی بود . هرروز تو همین ساعت میومدم استخر و یک ساعتی شنا می کردم. تازه شهریور بود و باید درس می خوندم تا درس افتاده ام رو قبول شم. مامانم اینا رفته بودن مسافرت و من رو نبرده بودن . یکجور…
این داستان تقدیم به شما سلام . سعید هستم دختر باجناقم خیلی هیکل ردیفی داره من اصلا تو نخش نبودم تا اینکه یه روز دیدم توی بیتالک پستهای سکسی گذاشته عکسهایی با سرووضع سکسی زنگ زدم بهش وگفتم اینا چیه گذاشتی اونم کپ کرد وافتاد به غلط کردن چون اگر پدر مادر و داییهاش…
این داستان تقدیم به شما با سلام . نیما هستم. این داستان کون دادنم در دوران سربازیم اتفاق افتاده… *** من وقتی رفتم سربازی ،آموزشی افتادم یکی از شهرهای غرب کشور،من قبل سربازی چند باری کون داده بودم ولی اومده بودم سربازی دیگه کسی باهام نبود. من یخورده به تمیزی حساس بودم به خاطر همین…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان عزیزم. من سارا هستم حتما داستان های قبلی منو خوندین من ازدواج کردم و بعد یه سال از شوهر معتادم جدا شدم و واسیه خودم زندگی میکردم و توی شرکتی که داستان شو واستون گذاشتم کار میکنم اینم بگم که من عاشق لباس های چرمم از…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان .داستان مربوط به حدود یک ساله پیشه …. اسمم هادیه 25 سالمه و مجرد هستم وقتی راهنمایی بودم پسرای فامیل چند بار بهم دست درازی کردن و یکیشون یک شب که خونشون خوابیدم نیمه شب لختم کرد و لاپایی منو کردو ولی هرچی زور کرد نتونست کیرشو…
این داستان تقدیم به شما من عاطفه هستم34سالمه سه سال هست که همسرم رو تو یک تصادف از دست دادم وتو این چند سال زندگیم مثل یک طوفان زده شده بود وکاملا از بین رفت به خاطر ناراحتی وتنهایی زیادچند بار تا استانه مصرف مواد هم پیش رفتم ولی باز هم بیخیال شدم.بعد از مرگ…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان گل . من مینوهستم 2 ساله ک تو سایت داستان میخونمو خیلی دلم میخواست براتون خاطرمو تعریف کنم ک بالاخره سرم خلوت شد و شروع کردم ب نوشتن خب اول از ویژگیه ظاهریم بگم ک قدم 168 و وزنم 50 سینه هام گرد و سفت با نک صورتی…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. کامبیز هستم ساکن یکی از شهرهای استان گلستان. داستان من که البته اولین داستانم هس مربوط میشه به همین چند روز پیش . اولین سکسم بود در ضمن من 23 سالم هس و قیافه معمولی دارم. خب بریم سراغ داستان ما یک همسایه دیوار به دیوار داریم که…
این داستان تقدیم به شما امتحانات ترم دوم دوره کارشناسی, و امتحان معادلات. امتحان ساعت 8 صب رو حذف کردم. بجای دانشگاه رفتم خونه دوستم فرزاد. اون روز دو ساعت تمام با مادرش شهره خانم سکس داشتم. ساعت حدود 9 و نیم بود که فرزاد بهم زنگ زد. به شهره گفتم فرزاده, تلفن رو گذاشتم…