داستان سکسی تقدیم به شما – من چون شما رو از هرکس ديگه ای بخودم نزديکتر مي بينم; ميخوام موضوعی رو براتون تعريف کنم;خواهر يکی از دوستام که در آستانه جدایی از BF خودش هست از من خواست که وقتی ميرم تهران اين نامه رو شخصا; به دست BF (که يکی از دوستان صميمی بنده…
داستان سکسی تقدیم به شما از اونجایی که بیش از 99% داستان ها یا ساخته تخیل و فانتزی دوستان هست یا مبالغه و چاخان شده، از اینرو مصمم شدم خاطره ای رو برای شما عزیزان مکتوب کنم که کلمه به کلمه اون 100% حقیقی و راسته! اولین سکس من در دوران کودکی اونم با دو…
این داستان تقدیم به شما می مکید. فشار میاورد. آب دهنت قاطی می شد. موهای بدنش رو زده بود. شکم داشت و حس مردونه ی خوبی داشت شکمش. اگرچه سیکس پک و بازو کلفت و کیر هزارثانتی نبود ولی یه تیکه لقمه ی چرب و نرم بود. مثل یه شکلات گرم و نرم و خواستنی…
داستان سکسی تقدیم به شما – سیاوش کمی تعجب کرده بود از این که چرا من این قدر عجول هستم . راستش بیش از اون که بخوام خودشو در اختیار اون بذارم به این توجه داشتم که اون با کس دیگه ای نباشه و بین اون و مونا فاصله بندازم که موفق شده بودم ……
این داستان تقدیم به شما سلام این اولین داستانیه که مینویسم اسمم کامرانه البته مستعاره اهل کوردستانم این داستان برمیگرده به سال ۹۰ اون موقع از شهرستان واسه کار می اومدم تهران که توی منزل با چند نفر از دوستام بودم من توی تهران ۴ تا خواهر دارم داستان از اونجا شروع شد که پنج…
داستان سکسی تقدیم به شما خب سلام به همگی این اولین باره که دارم مینویسم خواستم تجربه هایی که تو طول چند سال کردمو بگم. خوب معرفی کنم من اشکان ۲۷. خب زیاد تو حاشیه نریم علاقه من به کاکولد میشه گفت تو این سایت شروع شد. خب قبلا پورن های کاکولد و هات وایف…
این داستان تقدیم به شما بعد از گذشتن تقریبا 8 ماه از سكسی كه با خواهرم زهرا داشتم رابطه ی من و خواهرم واقعا افتضاح شده بود جوری كه همیشه در حال فرار كردن از هم بودیم وقتی یه جا مجبور بودم كه كناره هم باشیم تا اوجایی كه میشد از من فاصله میگرفت و…
داستان سکسی تقدیم به شما یکی از روزهای گرم تابستون بود و منم طبق معمول پای گیم بودم که مادرم بی هوا در اتاق رو باز کرد و گفت:«پاشو رضا،بسه دیگه.یالا پاشو خودت رو جمع کن خاله ات اینا تو راهن الان می رسن.زودباش.» «کدوم خاله؟»سه تا خاله داشتم که هر کدوم تو یه شهری…
این داستان تقدیم به شما سلام. داستانی که میگم براتون واسه دوران کم سن سال بودنمه دقیق یادم نی ۱۶ یا ۱۷ سالم بود خوب دوران ما تو رفیقا انگشت کردن هم مالیدن چیز عجیبی نبود مخصوصا تو باری قایم باشک این روزا گذشت من در مغازه داییم وایمیسادم کمکش بودم خونه خودمون کنار مغازه…
داستان سکسی تقدیم به شما – دیگه غصه خوردن و اشک ریختن رو باید می ذاشتم برای بعد در اون لحظه باید خودمو جمع و جور می کردم و می رفتم به پلاژخودم . لباسمو تنم کردم و رفتم استراحت کنم .. به اتفاقی که برام افتاده فکر کنم . نمی تونستم اون پسر و…
این داستان تقدیم به شما من سپیده هستم میخوام داستان سکسی که با دکتر حمید داشتم رو تعریف کنم من چهل و پنج سالمه و بدن خیلی خوب و ورزشکاری دارم قضیه بر میگرده با تابستون امسال که تو باغمون بودم حوالی کرج که اونروز قرار بود دکتر بیاد و واکسن بزنه به سگامون صبح…
داستان سکسی تقدیم به شما ماجرا از سال 87 شروع شد . توی اون مهمونی لعنتی که مسیر زندگی من عوض شد . دختری که مدت ها دنبالش بودم و توی مراسم های مختلف فامیلی میدیدم رو موفق شدم با کلی ایما و اشاره بهش شماره بدم . بعد از دو روز بهم زنگ زد…