داستان سکسی تقدیم به شما – -حاج آقا حاج آقا این چه وضعشه . منو دارین از خودتون نا امید می کنین .من دوستتون دارم نمی خوام به شما آسیبی برسه .. مجتهد با ریش و سبیلی تیغ کرده و چهره ای پانکی و اوا خواهری در حال ور رفتن با کیرش بود . هنوز…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان همون طور که در داستان قبل گفتم بعد از سکس در موتور خونه زندایی زودتر اومد بیرون و من هم رفتم دوشی گرفتم و رفتم اتاق خودم در ته سازی ته باغ چرتی بزنم که تا چشمام رو بستم و باز کردم 2 ساعتی خواب بودم تلفنم زنگ…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اسم من مهدی هست ۴۱ سالمه نمیگم از کدوم شهر چون برام دردسر میشه جلوتر میفهمید چرا ! یکی از رفیق های صمیمی من که از بچگی همو میشناختیم رئیس یک از شعبه های بانک ملی تو شهرمون هست من با این رفیقم از رو شلوار بمال بمال…
این داستان تقدیم به شما سلام من حامد هستم خاطره ای که براتون میگم شروعش از سال 92 بود 34 سالم بود تو یه کارگاه صنعتی کار میکردم اغلب پرسنل مرد بودند جز یکی دو نفر که یکیشون منشی بودند. به اسم مهسا قبل از ایشون هم منشی داشتیم اما من رابطه ای با…
داستان سکسی تقدیم به شما – الهام جون اگه راضی باشی فقط کنار هم می خوابیم . من هنوز خسته ام . از همون سکس دیشب تا حالا خیلی داغون شدم نیاز به استراحت دارم . -بابا جون یه حرفی می زنی و دیوونه ام می کنی . تو که الان از پیش اون دخترات…
این داستان تقدیم به شما سلام ماجرا برمیگرده به دو سال پیش خواهر زنم ۲۱ سالش بود و یه پسر دوسال و نیمه داشت و من در حال جدایی بودم از زنم به دلایل خیلی سطحی . بگذریم من ۳۲ سالم بود ۱۹۰ قدمه و ۹۲ کیلو وزنمه اگه براتون مهمه من تو شهر خانومم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام؛ اسم من silverboy هست؛این داستان مال قبل ازعید 90 هستش و من اون موقع دنبال دوست دختر میگشتم؛ یه روز 5شنبه با داییم(فقط 2سال از من بزرگتره) رفته بودیم به بزرگترین پارک منطقه 6(اونایی که تو منطقه 6 هستن میدونن کدوم پارکو میگم)؛ خلاصه کلی دختر دیدیم تا این…
داستان سکسی تقدیم به شما – دوسه روز از پایان کار امیر و زن دایی جونش می گذشت . خونواده سه نفره دوباره با هم شدن . امیر به خوبی متوجه شده بود که این روزا طرز لباس پوشیدن مادرش با چند وقت پیش از زمین تا آسمون فرق کرده از این هراس داشت که…
این داستان تقدیم به شما سال ۷۷ بود قرار بود با خانواده خالم و داییم اینا بریم مشهد از ی طرف خوشحال بودم که واسه اولین بار (البته آخریش هم شد ) میخوایم بریم مسافرت و از ی طرف هم ناراحت … روز موعود فرا رسید و علاوه بر خالم و داییم اینا خانواده عمه…
داستان سکسی تقدیم به شما ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻔﺖ ﻣﺎﻩ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﺣﺪ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ ﻭ ﺗﺎﻣﯿﯿﻦ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻟﺸﮑﺮ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺩﺭﺍﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻫﻮﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﭘﻨﺠﺎﻩ…
این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان این داستان هنوز هم بعد ۷ سال ادامه داره من یه هیکل معمولی دارم با کیر نسبتا بزرگ خانمم یه دوست داره به اسم پرستو که اونم ازدواج کرده و ۲ تا بچه داره ولی با هیکلی بسیار سکسی و بدنی سفید و اندامی این باربی…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام یک داستان واقعی براتون میگم تابستان سال قبل مجبور به مسافرت به صورت مجردی و عجله ای شدم دو روز قبل از سفر بلیط ها رو نگاه کردم شهری که میرفتم فقط اتوبوس داشت اینترنتی که خرید میکردم صندلی تکی روبروی درب عقب اتوبوس رو انتخاب کردم .نفر جلو…