این داستان تقدیم به شما سلام ، اسم من #اشکان و 23 سالمه قضیه 2 سال پیش من با دختر عموم نگار بود. نگار 7 ماه از من بزرگتره و قیافه خیلی تخمی داره ، در حدی که تا الان هم حتی یه خواستگار نداشته ، البته میگم تخمی نه اینکه فک کنین نابوده نابوده…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه فرداش برای رسم خنده دار مادرزن سلام ناهار خونه خانواده همسرم دعوت بودیم. کمی هم از خانوادش دقیق تر بگم خواهرزنم ساناز ۱۹ ساله و لاغراندام قدبلند با پوست خیلی سفید و ناز بود ، موهای خرمایی و چشمهای عسلی بانمکی داشت و…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستاي گلم.اسم من عسله و 24 سالمه.از 17 سالگي سکسو تجربه کردم و فقط براي اينکه نياز جنسيمو بر طرف کنم ولي هميشه دنبال کسي بودم که با تموم وجودم باهاش سکس کنم.چون تا حالا کسي نبود که بتونه از نظر روحی ارضام کنه.دنبال کسي بودم که بوي تنش…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان و مدیر سایت امیر هستم 28 ساله مجرد تنها زندگی میکنم و از نظر مالی خوبه داستانی که میخوام بگم مربوت به سکس من با دختر خالم سمانه میشه #سمانه سه سال از من کوچیکتره و مجردم هست کارش وکالته از بین پسرای فامیل با من راحت…
داستان سکسی تقدیم به شما خب اول بگم داستان گی هست و کسی دوست نداره نخونه:) خودم و معرفی میکنم: مسیح ام ۱۵ بدن روفرم و متاسفانه پشمالو ولی خب پشمام میزنم ، کون تپل و خوش فرمی دارم ، کیر هم کلفت و گوشتی و فاعل هستم بعضی اوقات هم دو طرفه . یه…
این داستان تقدیم به شما مهدی ام ۱۷ سالمه از تهران. وقتی ۱۵ سالم بود اولین بار منو کردن و عاشق کون دادن شدم. بدن #سفید و بیمویی دارم. یه ذره ساق پاهام مو داره که اونارو هم شیو میکنم تا بدن و پاهام مثل خواهر جندم سفید باشه. ۱۶ سالم بود که پسرداییم به…
داستان سکسی تقدیم به شما سالها از ازدواجم گذشته بود یادمه اونموقع که تصمیم گرفتم به اصرار خانواده ازدواج کنم فکر میکردم که دیگه با همجنس سکس نمیکنم چند سال اول واقعا به همین منوال گذشت ولی کم کم که زندگی وارد فاز عادی میشد گاهی بیاد دوران قبل ازدواج میافتادم اونموقع ها مسنجر یاهو…
این داستان تقدیم به شما سلام. من امید هستم از تهران. زنی بود در محله ما به نام مریم… چنان کون خوشگل و بزرگی داشت که من هروقت میدیدمش کیرم چنان سیخ وسفد میشود که شلوارمو میخواست جر بده اینم بگم که من کلا مدل وایستادن کیرم همین طوری بالا هستش وقتی شق نمیکنم هم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اسمم نیما(مستعار) هستش 20سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط میشه به 4سال پیش . یه دختر خاله دارم اسمش پرستو(مستعار)که از من 3سال کوچیک تره و من بد جوری تو کفش بودم. داستان از اینجا شروع شد که ما عید 88 خانوادگی رفتیم شمال خونه پدربزرگم اینا…
این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم داستانی که میخوام براتون بگم مال دو سال پیشه من الان 20 سالمه. دوسال پیش که مادر بزرگم مریض شده بود اون روز اعزام کردن بیمارستان نمازی شیراز مادرم به من گفت امیر بیا بریم شیراز من اونجا تنها نباشم منم با هزار التماس قبول کردن…
داستان سکسی تقدیم به شما هر چی پدرم گفت صبر کن شاید واسه هفته بعد مرخصی بگیرم و همراهتون بیام قم به گوش این مامان چادری ما نرفت که نرفت . من و آبجی سهیلا و مامان شیلا واسه زیارت از اصفهان راه افتادیم طرف قم . تقریبا چهار ساعتی رو تو راه بودیم .…
این داستان تقدیم به شما من #عمید هستم زنم #مژگان جندست یه روز رفتم خونه زنم که دیدم پسر همسایشون داره میکنتش اون موقع زنم ۲۲ سالش بود #مهران پسر همسایشون ۱۶ سالش بود ولی بعدها که کیرشو دیدم فهمیدم واسه چی زنم به یه پسر بچه میده خلاصه رفتم بالا در از بیرون دسته…