این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم مریمه 20 سالمه #لاغر اندامم و تنها فرزند خانواده ما در یکی از #شهرستانهای اطراف تهران زندگی میکنیم منتها نسبت به اون منطقه غالبا فقیرنشین وضعون بد نیست یک خونه دوطبقه داریم که خودمون طبقه دوم میشینیم و طبقه پایینم تازگیا به یک زن و شوهر که…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من یورسا هستم ۳۰ سالمه تمام جزئیات واقعی هست چون ترسی از کسی ندارم من تو بازار تهران تو کار خرید و فروش طلا بودم یه روز توی برنامه دیوار آگهی گذاشتم واسه جذب نیرو دختر واسه کارآموزی چند نفری تماس گرفتند تا با یه دختری قرار گذاشتم واسه…
این داستان تقدیم به شما من الان 40 سالم هستش تهران هستم اسمم #چلغوزیان و مجرد تومحله ما پسری بود بنام سید علی 17سالش بود اون روزا منم حدود 20 سال داشتم سید علی #سفید بود بود و کون خیلی بزرگی داشت همه تو #کفش بودن یک روز ظهر تو محل فوتبال بازی میکردیم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من علی هستم از یه شهر کوچیک که نام نمیبرم. این داستان ۱ سال پیشش اتفاق افتاد که ۱۵ ساله بودم و در او بلوغ. اون روز خونه تنها بودم چون پدرم کارمند و مادرم معلم است؛خلاصه اقا ما تنها بودیم تو خونه اختیار کامل. قبلا چند باری مداد…
این داستان تقدیم به شما سلام داستان سکس من با خاله مهری برمیگرده به دورانی که من چند ماهی بود که سربازیم تموم شده بود و تو #بازار شاگرد بازار بودم یه خاله داشتم به اسم مهری که خیلی سکسی بود و من از دوران نوجوونی تو کف رون کون تپلش بودم کمر باریکی داشت…
داستان سکسی تقدیم به شما آرش هستم 23 ساله تجربه گی در زمان راهنمایی با دو نفر و داشتم اما هیچوقت نداده بودم تا اینکه حدودا چهار ماه پیش با این سایت آشنا شدم دوست داشتم مثل قبل یکی و پیدا کنم و باهاش حال کنم تو یکی از تاپیک ها دیدم یه نفر دنبال…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اولین داستانم رو براتون مینویسم حامد هستم با ٣٦ سال سن قدم ١٧٥ و سبزه با هیكلى متوسط اصلا سكسى نیستم حدودا دو ماه پیش با خانومى آشنا شدم كه مطلقه بود و از من ٤ سال كوچیكتر بود توى هواى #پاییزى توى #خیابون دیدمش و با #موتور…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من ارمین و 18 سالمه این خاطره ای که میخوام تعریف کنم واسه 1 سال پیشه زمانی که من 17 سالم بود و سوم دبیرستان بودم .من یه داداش دوقلو دارم به اسم ارمان که از من 5 دقیقه کوچیک تره.منو ارمان تا راهنمایی بچه های سر به…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم حسین، حدود یه سال قیل تو یه شرکت تو ارومیه کار میکردم سانازم، یه زن سی و یک ساله. با صورت سفید عین برف، و یه کون بزرگ و ژله ای از وقتی تو شرکت دیدمش، فقط پیشش بود. آرزوم بود فقط یه بار فقط بغلش کنم یه…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… …از لطف دوستان ممنونم بخاطر نظراتی که در مورد داستان دادند …چندتا پاسخ بگم و برم سراغ ادامه داستان …این داستان متاسفانه واقعی هست و پاره ای از عمر من رو بیان میکنه …غلطهای املایی هم بخاطر اینه که با گوشی تایپ کردم…
داستان سکسی تقدیم به شما – وقتی مامان بعد از پنج روز یعنی دو روز زودتر از شر پریود خلاص شد از خوشحالی پر گرفته بود و صبر نکرد تا من یه تکونی به خودم بدم و یه شیپور اماده باش بزنم . فوری هر چی تنش بود در آورد وجفت لنگاشو به دو طرف…
این داستان تقدیم به شما سلام. چند ماه پیش برای نوبت دکتری که داشتیم با خانمم رفتیم تهران خونه خواهر زن مجردم یه #آپارتمان 40 متری داره #امیرآباد.شب ساعت 10 بود که با زنم برگشتیم خونه از مطب دکتر. هر دوتامون ناراحت بودیم چون دکتر گفته بود مشکوک به کیست تخمدان هست و باید…