این داستان تقدیم به شما سلام، من مریم هستم، 18 سالمه، زن عموم اسمش لیلا هست، یه زن 39 سالس، هیکل درشت و گوشتی و ورزشکاری داره، قد 1.73، وزن 78کیلو، رونای فوق العاده قدرتمندی داره، سینه هاش خیلی رو فرمن، دو برابر سینه های مامانم هستن، بازوهاش هم زبانزده، تو کل فامیل کسی زورشو…
داستان سکسی تقدیم به شما من یگانه هستم ۲۴ سالمه تقریبا یکسال از شروع به کارم گذشته بود و با دیدن سینا هنوز مثل روزهای اول داغ میشدم و حسرت عمیقی درونم شکل میگرفت سینا مدیر بخش محل کار من بود پسری ۳۲ساله با قد حدود ۱۸۵ و اندام ورزشکاری و ته ریش و موهای…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرمانم داستانی ک میخوام تعریف کردن دادن من ب 4 تا از رفیقامه ک خیلی الکی الکی کردن منو و هنوزم ادامه داره البته الان یه پولیم دستمو میگیره من بدن خیلی خوبی دارم همیشه جلو آینه خودمو انگشت میکنم و کلا هرجا ک باشه من انگشتم…
داستان سکسی تقدیم به شما من و رضا از بچگی با هم بزرگ شدیم،یعنی از وقتی چشم باز کردیم همدیگه رو شناختیم،پدرامون همکار بودن و مادرامون همدم همدیگه،وارد کوچه مون که میشدی خونه ی ما پنجمی بود و رضا اینا ششمی،دیوار به دیوار. از مهدکودک همکلاس و همبازی بودیم تا وقت کنکور،همه جا با هم…
این داستان تقدیم به شما اسمم سحره ۳۴ سالمه دوتا برادر دارم یکی شون ازدواج کرده خانواده پولداری نیستیم واسی همین زود ازدوج کردم چند بار طلاق گرفتم اگه خواستین سکسشو براتون تعریف میکنم اول اخری میخوام بگم میرم سر اصل موضوع دفعه ۴ که عقد کردم بدترین اتفاقات برام بود با یک پسر ۲۴…
داستان سکسی تقدیم به شما – امیر هیجان زده شده بود . سوسن هم با این که سال سن داشت ولی از این که جوونی مثل امیر با اون اندام چهار شونه و سر و سینه ورزشکاری اومده بود سمت اون لذت می برد . می خواست ببینه که امیر تا چه اندازه می تونه…
این داستان تقدیم به شما من در طول زندگیم به 14 نفر کون دادم. ولی دوست داشتم خیلیای دیگه منو بکنن که نشد. #حسرت کیر خیلیا به دلم موند #بهترینش این بود که 11 ساله بودم و بچه محلمون که یه سال ازم بزرگتر بود کنار خیابون وایساده بوداسمش میثم بود و من با دوچرخه…
داستان سکسی تقدیم به شما متن خاطره: سلام .زانیارهستم 32 سالمه میخوام از خاطره سکس با خوانمی که 11 سال بزرگترز از خودمه براتون تعریف کنم…من حدود5ساله هر روز صبح برای ورزش به پارک میرم هر روز بعد از ورزش وهوازی بد مینتون بازی میکنم. ما تقریبا یه گروه شدیم که هم اقایون هستن هم…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سارا هست و ۳۰ سالمه و گفتم ماجرایی که برام پیش اومده را به #اشتراک بزارم . خب چند سال پیش که ازدواج کردم احساس میکردم خوشبخترین زن دنیا منم چون با پسری ازدواج کرده بودم که هردومون عاشق هم بودیم . خب اول زندگیمون #مستاجر بودیم…
داستان سکسی تقدیم به شما قبل از هرچیزی لازم به ذکر میدونم از یوزر “جمشیدمانکن” تقدیر به عمل بیارم و از پشت کار بی شاعبه و بی سابقه ی ایشون در امر فحش کش کردن نویسندگاه پیر و برنا مراتب تقدیر و تشکرات ویژه اینجانب و عموم مسلمین جهان رو به روح پر فتوح ایشان…
این داستان تقدیم به شما بوی الکل رو دوس نداشتم.از دهن داییم همیشه بو گند الکل میومد. دانشگاه که قبول شدم منو منصرف کرد از درس خوندن..افتادم تو فاز مستقل شدن.کار رو با پارتی همین دایی الکلی راحت پیدا کردم.خوره ی #کامپیوتر بودم.همه چی تو محیط کارم خوب بود الا این گیرای بنی اسرائیلی یکی…
داستان سکسی تقدیم به شما داستان مربوط میشه به ۲۰ سال پیش. دادن پسر دایی که ۴سال از من بزرگتره یه پیش زمینه بگم از خودم قبل اون دادن، من از خیلی سال پیش شاید حدود ۵ سالگی با دوستایی که داشتم کارایی میکردم. بازی میکردیم گاهی من شلوارمو میکشیدم پایین و دوستای همسنم کیرشونو…