داستان سکسی تقدیم به شما +اومدی ؟مامان خوابید؟ _آره طفلی تازه خوابش برد ، +بلاخره آقا رستمی این ماه پونصد تومنی که قول داده بود رو به حسابم اضافه کرد ، _خدا خیرش بده ، +فردا از سر کار اومدم میریم و خشکبار به اندازه یک ماه میخریم که ارزون تر باهامون در بیاد فقط…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخوام براتون داستان سکسم را بنویسم. این داستان کاملا واقعیست. اول بذارید خودم را معرفی کنم. اسمم داریوش هست 28 ساله کیر کوچیکی دارم و عاشق دادن. در ضمن من نابینا هستم و کون دادن را خیلی دوست دارم و دانشگاهم را هم تموم کردم و چون بیکارم…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه سلام دوباره خدمت عزیزان. اول بیام جواب نظراتی ک زیر داستان گذاشتینو بگم بعد ادامه داستان. خدمت اونایی ک میگن شکایت کن و بیغیرتی و این حرفا باید بگم هنوز داستان تموم نشده. و اونی هم ک میگه این چیزا خز شده و…
این داستان تقدیم به شما اسم من رزیتاست و ۲۵ سالمه و متاهلم ، میخوام جریان یکی از سکس هام رو براتون بگم. داستان از اون جا شروع شد که چند سال پیش تو یه #شرکت #خصوصی کار میکردم، یه کار پرداز داشتیم که سنش دو برابر من بود ومن تقریبا جای دخترش بودم.اون موقع…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام. من توی یه بیمارستان کار میکنم . البته پرستار نیستم . اما لازم نمیدونم بگم تو کدوم بخش مشغولم . اوایل که وارد بخش شده بودم حالم از همکارای خانومم بهم میخورد . چون واقها قیافه های تخمی ای داشتن . ینی در حقیقت هیچ کدوم خوشکل نبودن .…
این داستان تقدیم به شما سلام من یه مغازه کار میکردم تقریبا هفته ای دو سه بار مامان صاحب کارم که اسمش الهامه و یه خانوم تقریبا ۴۵ ساله قد بلند بود میومد سر میزد خلاصه چندباری میومد شوهرم تقریبا ۱۸ سالی ازش بزرگتر بود خودمم ۲۶ سالمه و قد ۱۸۸ و وزن ۸۳ کیلو…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه اون شب با بالش خیس خوابیدم .باورم نمی شد احمد با من همچین کاری کرده باشه .همه چیز برام مثل یه رویا یا کابوس بود .دلم می خواست تموم میشد یا زمان انقدر ازروش می گذشت تا مثل خیانت علی برام یه چیز…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه گرمای تابستون اینقدر کلافم کرده بود که مغزم کار نمیکرد فقط میخواستم زود برم اونور خیابون یه پرشیا سفید محکم زد بهم چشام سیاهی رفت به یک دقیقه نرسیده بود که مردم دورم جمع شدن راننده هراسون میگفت بخدا خودش پرید جلو ماشین…
این داستان تقدیم به شما خب من نیلوفرم ۲۳ سالمه و تهران زندگی میکنم. یک ساله ازدواج کردم و شوهرم خیلی وقتا خونه نیست. کارش خارج از ایرانه و شاید دوماه خونه نباشه و بعد واسه ی هفته تا دوهفته بیاد خونه. خیلی بخواد طولانی خونه بمونه یک ماهه. بعضی وقتا فکر میکنم که شاید…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان وقتتون خوش من کامران هستم 42 سالمه خاطره کاملا واقعی هست ومال 2 سال پیش هست …شهریور سال 95 بود که عروسی یکی از اقوام بود توی شهرمون . یه عمه پیر دارم توی یه روستا زندگی میکنن ویه دختر داره که چند ساله طلاق گرفته بچه هم…
این داستان تقدیم به شما این داستان به سال۹۲ اون سال آخر دانشگاه بود بعضی رفیقام میخواستند جشن فارغ التحصیلی بگیرن که یکی از آنها گفت ۵ و ۶ عید تولد خودش با دوست دخترش میخواد جشن بگیره توی باغ کرج اسم من آریا به من گفت برای سیم کشی نور و باند بهش کمک…
داستان سکسی تقدیم به شما این یک داستان واقعی نیست و تمامی اتفاقات و اشخاص خیالی میباشند سلام من علی هستم ۳۶ سالمه و همسرم ندا ۳۳ ساله ما ساکن تهران هستیم یکبار بچه دار شدیم که متاسفانه به خاطر سرطان وقتی ۵ سالش بود فوت کرد خانومم خیلی از این قضیه به هم ریخت…