این داستان تقدیم به شما سلام ممد هستم از یاسوج ۲۰سالمه قدم هم۱۸۶ هستش اینجور که میگن قیافم هم بد نیست دختر خاله ی من اسمش نداس خونشون شیرازه هر چند وقت یه بار میومدن خونمون میموندن این ندا هم سن من بود خواهر بزرگترش عروسی کرده بود و یه برادر و خواهر کوچیکتر داشت…
داستان سکسی تقدیم به شما ای خوارتو گاییدم، این چه وقت دندون درد بود، وسط اینهمه کار که ریخته سرم، غرغرای مدیر بداخلاق که مثلا رفیقمون بود ولی همهش جرو بحث داشتیم با هم، خراب بودن اینترنت، این دندون دردم شده بود قوز بالا قوز، رفتم سراغ کپسول اسید مفنامیک، دوتا از تو خشاب دراوردم…
این داستان تقدیم به شما ده سال پیش بود که نامزد کردم. نامزدم خیلی بدن سکسی نداشت…اما خیلی خوشگل و هات بود. آخرای هفته میبردمش خونمون و حسابی میکردمش. خواهرزنم فریبا دو سال بزرگتر بود و تنها و البته خیلی بدن سکسی و آسی داشت. یه بار خونه تنها بودیم و داشتیم با نامزدم شروع…
داستان سکسی تقدیم به شما 5 ماهه که سکس نداشتم.الان که دارم اینومینویسم لباسمو در آوردم وفقط یه شورت ویه سوتین تنمه.دمر افتادم رو تختم.میتونم کونمو توی آینه ببینم.مثل پورن استار ها کونمو میلرزونم وبا دستام به کونم ضربه میزم ومیگم او یا.یاد اولین کون دادنم میفتم.18سالم بود واوج حشری بودن و بی عقلی.با یه…
این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت همه دوستان عزیز خاطره ای که میخوام براتون تعریف مربوط به پارساله که تو زندگی #مشترک من اتفاق افتاد . من احسان هستم 27 ساله و همسرم #سوگند هست 24 ساله ،راستش ما سال 94 بود که باهم ازدواج کردیم سوگند یک زن خوشکل با اندام تقریبا خوب…
داستان سکسی تقدیم به شما مدت ها بود دوس داشتم باهاش باشم و گرمای بدنش رو حس کنم. چندباری تو مدرسه و سرکلاس حرف سکسی زده بودم و اونم okرو داده بود،مثلا یه بار سر کلاس سه نفری نشسته بودیم که حرف از بزرگی کیر افتاد هر کدوممنون میگفتین مال من بزرگ تره که سینا…
این داستان تقدیم به شما اسمم امیر رضا هست داستان مال سه سال پیشه پونزده ساله بودم یه همکلاسی داشتم اونم امیر رضا بود با هم صمیمی بودیم و باهم شوخی سکسی میکردیم مثلا به کون هم دست میزدیم من کونم بزرگه با اینکه پسرم اون تو مدرسه پشت سر من مینشست یه روز دستم…
داستان سکسی تقدیم به شما – سلام دوستان;اين داستان زيبا رو قسمت اولشو ترجمه كردم و براتون ميذارم داستان سكس با مامان و رسم خونوادشونه كه واقعي هم هست خوشتون اومد نظر بديد تا قسمت دومش رو ترجمه كنم بزارم براتون;حالشو ببريد;امير سكسي;;;;;شب خیلی بدی رو پشت سر گذاشته بودم;شبی از شبایسالگیام بود ;شبی بود…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من یه برادر زن دارم به اسم پویا. که اگه کلی بخوای حساب کنی پسره خوبیه. ولی خیلی خیلی تنبل و تنپروره. البته ساعت پنج صبح میره سر کار تا چهار بعد از ظهر . اما وقتی میاد خونه یکسره روی مبل ولو میشه و با گوشی ور…
داستان سکسی تقدیم به شما ظاهرا منیژه باید با پدر و مادرش می بود.کلید آپارتمان را با خود داشت.به سختی خود را بمقصد رساند.با آنکه صاحب اصلی خانه بود اما با رعایت ادب و احترام زنگ زد وقتی مطمئن شد کسی خانه نیست در را باز کرد و به دستشویی رفت و فشار را از…
این داستان تقدیم به شما از اول عاشقش بودم … قبل از ازدواجم با مسعود. ناموس برادرش بودم، نگاهمم نمیکرد ،ولی من تا حدی دیوونش بودم که بخاطر نزدیک شدن بهش ،با برادرش ازدواج کردم! مسعودو دوست نداشتم ؛لحظه عقدم به طلاق هم فکر کرده بودم. احسان مجرده ، پیشش راحت میگشتم ، اوایل سرد…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان عزیز من پرستو هستم 29ساله ساکن تهران. کارمند بانک. میخوام داستان زندگی فوق العاده شیرین منو همسرمو که به یه کابوس مبدل شد رو واستون تعریف کنم.این داستان برای من قسمت هاییش بسیار دردآوره و با گریه احتمالا همراه میشه. همه چی از اونجایی شروع شد که ما…