داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه داستان گی، فتیش، فانتزی، غیر واقعی این قسمت: مغزی که گاییده میشد اتاق را مرتب کرد، یکی دو لکه ی روی تخت را با دستمال کاغذی پاک کرد، بیشتر آبها روی بالش خودم ریخته بود، بالش را بردم توی اتاقم، انگار یک لیوان…
این داستان تقدیم به شما سلام.این داستان مال چندسال پیشه حدود ۴سال یا ۵ سال پیش وقتی داداش بزرگم ازدواج کردمن ۱۲سالم بود ومنم خب بچه چشم وگوش بسته ای نبودم وبه زنای سن بالا علاقه زیادی داشتم وبه دخترای همسن وسال خودم علاقه نداشتم نه اینکه نداشته باشم ولی خب بیشتر به زنا یادخترای…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان،من سامان هستم البته منو سامی صدا میکنن.من 32سالمه و این داستان برمیگرده به هفت هشت سال پیش.من یه عمه خوشگل دارم به نام فرانک.من از بچگی عاشق پاهای فرانکم بودم.حتی وقتی که میرفتم خونشون همش پاهاشو دید میزدم و بعد چند دقیقه میرفتم دستشویی و به عشق پاهای…
این داستان تقدیم به شما سلام، امید هستم ۲۰ سالمه تصمیم گرفتم امشب از داستانی که برام اتفاق افتاده بنویسم . این اتفاق برای من از وقتی شروع شد که هنوز نمیدونستم و یا هنوز وارد #اجتماع نشده بودم. داستان من از جای شروع شد که من ۶ ساله بودم و با مادرم رفتیم #سوپری…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من مجید هست و 40 سال دارم اسم زنم بهار هست و 30 سالشه داستان از اونجایی شروع شد که یکی از همسایه های ما در مجتمع دختری 18 ساله داشت به نام منیژه که رابطه خوبی با همسرم داشت و همیشه خونه ما میومد و با خانمم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام،ببخشيد ميتونم چند لحظه وقتتونو بگيرم؟ سلام بفرماييد،راجب چه موضوعي؟ والا ما يه شركت زديم و به چند نفر نيروي كار نياز داريم،ولي خب چون شغله جديديه اول شما تشريف بياريد شركت تا منم كارو معرفي كنم باشه ادرس لطفا … بفرماييد و اين هم … شماره تلفن بنده رسيديد…
این داستان تقدیم به شما چند وقتی هست میام داستان های سایت رو میخونم و خالی از لطف نیست خاطره من رو هم بخونید . راستی اسمم علیه سی و پنج سالمه و تو دامنه های البرز هستیم و مجردم و همیشه مواضبم اضافه وزن نگیرم و رو فرم باشم با دختر های زیادی لاس…
داستان سکسی تقدیم به شما – بازم غرق ناباوری شده بودم . نمی دونستم چیکار باید کنم . نمی تونستم باور کنم . این یکی سخت بود باور کردنش . خیلی سخت .. باز بچه رو می شد باور کرد .. چون چند بار دسته گل به آب داده بودیم .. و شایدم فروزان اشتباه…
این داستان تقدیم به شما سلام خاطره ایی که میخام بگم برا حدود 4 سال پیشه… من 16سال داشتم و #دبیرستانی بودم…تازگیا فهمیده بودم به دخترا علاقه دارم تا جنس مخالف. ولی این حسمو سرکوب میکردم دوست نداشتم بروزش بدم .از عواقبش میترسیدم.. تو کلاسمون یه دختر شروشیطونی بود که تقریبا همه میشناختنش همه…
داستان سکسی تقدیم به شما برادر خانومم یه آدمیه با دومتر قد و شکم وحشتناک گنده و چاق افراطی؛ ولی برعکس خودش، زنش ریزه میزه و لاغر…اسمش مجیده… من همیشه فکر میکردم مجید چطوری میفته رو این بدبخت و اینو میکنه… البته رابطه شون هم خیلی خوب نبود و زنش که اسمش فاطمه س؛ هم…
این داستان تقدیم به شما با سلام من رامین هستم ۳۶ ساله تهران مجرد کیرمم #۲۰ سانته و کلفتیشم خوبه پدرم یه آدم خیلی پولدار بود که دو سال قبل تصادف کرد و از دنیا رفت از ثروتش بگم که یک معدن سنگ و هتل تو مشهد و رستوران تو تهران و پاساژ تو تهران…
داستان سکسی تقدیم به شما خب از همین اول بگم که شاید خیلیاتون از خوندن این داستان خوشتون نیاد و خسته بشین.چون ماجرای دوتا دختر دبیرستانیه که یکیشون منم و الان 17 سالمه!خیلی وقت بود می خواستم بیام و داستانمونو بنویسم ولی تا امروز نشده بود. من تا سال سوم راهنمایی یه دختر خیلی احساساتی…