این داستان تقدیم به شما سمیرا خواهرم بعد ازاینکه سر خواستگارش توروی همه ما ایستاد ی جورای همه ازش فاصله گرفتیم بجز مادرم چند وقت پیش از مادرم شنیدم با همسرش مشکل داره خودمو راضی کردم بهش زنگ زدم خیلی خوشحال شد تعارف کرد برم خونش نپذیرفتم ولی رفتم اداره بهش سرزدم اون موقع سمیرا…
داستان سکسی تقدیم به شما – به من می گفتند شراره . مثل یک گلوله آتیش بودم . سیزده سالم نشده بود که بد جوری هوس این به سرم افتاد که سکس داشته باشم . دوست داشتم که یه پسری بیاد و سینه هامو دست بزنه . با کوسم ور بره . حشریم کنه ولی…
این داستان تقدیم به شما چند سالی میشود ازدواج کرده ام، اما همیشه یه چشمم روی خواهر زنم بود که به سن جوانی میرسید، چشماش و لبهاش خیلی حشری بود، هر وقت به چشمش نگاه میکردم دیوانه میشدم، هر وقت با زنم سکس میکردم چشمام را میبستم به خیال اینکه دارم خواهر زنم را میکنم،…
داستان سکسی تقدیم به شما اون عزیزانی که فقط بهونه و عیب میزارن رو داستان و فحش میدن نخونن لطفآ… سلام من حسینم الان 21سالمه نمیخوام اصلآ بگم قدم بلنده یا بدن ردیفی دارم نه من قدم به زور 172و وزنم حدود73،4به هر حال از لحاظ خوشکلی ام بین داداشام من خوشکلم ولی در کل…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من #حمیدرضا هست ۲۹ سالمه و متاهل هستم دو سالی هست که ساکن #کرج شدم و اونجا تونستم خونه بخرم ، اپارتمانم تو یه مجتمع ۱۶ واحدی ، یک سال اولی که اونجا ساکن بودم تقریبا همه چیز میشه گفت خوب بود ولی با یکی از همسایه ها…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام . من سپهر هستم و الان 22 سالمه این هفت یا هشت سال پیش بود . این خاطره واقعییه و واقعا برام اتفاق افتاده ولی میخام جزئیاتشو یه کم زیاد تر کنم که وقتی میخونید خوشتون بیاد . اسمش مرتضی بود و خیلی هیکل بزرگی داشت .خودش و پسرش…
این داستان تقدیم به شما سلام این قضیه که میخام بگم مال چندین سال پیشه حدودا دورو بر ۷ یا ۸ سالم بود.مدرسه ابتدایی میرفتم.چن وقتی بود که یه زن که پیرهم بود یعنی حول وحوش ۵۰ یا پنجاه و اینا بوداومده بود محلمون و مغازه باز کرده بود.مغازه سبزی فروشی و میوه و اینا…
داستان سکسی تقدیم به شما داستانی که میخوام بگم واقعی یه ولی خودم دوست نداشتم اتفاق بیوفته که افتاد . اسم من ماهور اسم خواهرم سحر من ۲۳سالمه و خواهرم دوسال از من کوچیک تره .ما از زمانی که یادمون میاد پدر مادرمون شاغل بودن و همیشه سر کار ،فقط روزایی که از کار خسته…
این داستان تقدیم به شما شش سالم بود که اولین رابطه جنسی تجربه کردم به این صورت که پسر همسایه که شاید بیست ساله بود به بهانه نشون دادن کبوتر منو برد خونه شون و یواش یواش شروع کرد به ور رفتن با من! انگشتم میکرد و کونم می مالید و من حالیم نبود که…
داستان سکسی تقدیم به شما دوستان ماجرایی رو ک براتون تعریف میکنم یه داستان و تخیل نیست بلکه یه تجربه ی واقعی هست و چون دلم میخواد بدون کم و زیاد تعریفش کنم ممکنه در نظر بعضی دوستان خیلی سکسی و جذب کننده نباشه در ضمن سعی میکنم کوتاه باشه تا راحت تر خونده بشه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من اسمم زهراست 26 سالمه حدودا شیش ساله ازدواج کردم و شوهرم رو خیلی دوست دارم هنوز بچه دار نشدیم وخیلی هم علاقه مند نیستیم. اولین بار که با شوهرم رفتیم خونه مادر شوهرم خانواده برادر شوهرم هم اونجا بودن. خانواده علی(شوهرم) فقط یه نوه دارن و اون…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اسمم سیناس. مینا مستعارمه ۲۳ ساله عاشق جوراب زنونه زنونه پوشی من از جایی شروع شد که علاقه زیادی به پای دخترا و خانوما داشتم از بچگی به هر نحوی که میشد سعی میکردم به پای دختر های فامیل مخصوصا دختر خاله ام که از من ۵.۶ سالی…