داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اسمم سیناس. مینا مستعارمه ۲۳ ساله عاشق جوراب زنونه زنونه پوشی من از جایی شروع شد که علاقه زیادی به پای دخترا و خانوما داشتم از بچگی به هر نحوی که میشد سعی میکردم به پای دختر های فامیل مخصوصا دختر خاله ام که از من ۵.۶ سالی…
این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا هستم نرس یا همون #پرستار، از موقع شیوع کرونا بیمارستان امام رضا (یا همون #رضا #انگوری) محل قرنطینه بیماران کرونایی شد که متاسفانه من همین جا کار میکنم ماجرا از اونجا شروع شد که وقتی علایم کرونا رو در خودم دیدم (که البته بعدها فهمیدم یه سرما…
این داستان تقدیم به شما من اسمم امیره و اسم زنم #ثریا . من ٣٠ سالمه و ثریا ٢٦ سالشه و دو ساله ازدواج كردیم. من یه برادرخانم دارم اسمش بهنامه و ١٨ سالشه. یه روز شهریور بود تصمیم گرفتیم بریم #ابگرم لاریجان. بهنام رو هم خودمون بردیم. وقتی رسیدیم یه سوییت اجاره كردیم كه…
داستان سکسی تقدیم به شما من نازنین هستم 25سالمه قد 160وزن 55 سینه 75 می خواهم اولین تجربه سکس گروهیمو براتون تعریف کنم البته قبلش سکس زیاد داشتم ولی گروهی نبوده . مامانم اینا رفته بودن شهرستان واسه فوت یکی از اقوام پدرم من توی خونه تنها بودم خواهرم اصرار کرد که برم خونشون ولی…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان من حسینم 33 سالمه خانمم پریسا30سالشه 5ساله ازدواج کردیم برادرزنمم 43 سالشه 3 تادختر داره… دو سال پیش خونه برادرزنم بودیم خانمم صدام زد توی اتاق دیدم کنار نگار برادرزاده بزرگش نشسته نگار واقعا خوشگله مخصوصا با ارایش اون موقع 16سالش بود دیدم سرش پایین گفت…
داستان سکسی تقدیم به شما – -شما همکاران محترم من بهترین دوستان و به جای خواهران من هستید ..اینو که گفتم دیگه اصلا سعی نکردم به صورتشون نگاه کنم . نمی خواستم این حساسیتو درشون به وجود بیارم که اون کارایی که با هاشون کردم باد هوا بوده . نمی دونستم شاید جنس خرده شیشه…
داستان سکسی تقدیم به شما – من مونده بودم که چیکار کنم .. داشتم داغون میشدم . اصلا این عمل سپهر هیچ توجیهی نداشت .. بازم اون خواسته شو تکرار کرد .. سپهر : می دونم شاید تو نخوای یه زنی داشته باشی که یه روزی وابسته به مرد دیگه ای بوده .. در عقد…
این داستان تقدیم به شما پروین هستم میخوام داستانم رو براتون تعریف کنم منو رامین پونزده ساله ازدواج کردیم و دوتا بچه داریم و تو این مدت هیچی از عشق و دوست داشتن نفهمیدم از بس که شوهرم به فکر پول بود و کار تا اینکه شش ماه پیش تصمیم گرفتیم یک مدت از هم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام خيلي خلاصه و كوتاه مي خوام بگم و سرتون را درد نيارم قبل سربازي ام شوهر عمه ام به خاطر نداشتن پسر و داشتن 3دختر كه آن موقع حدود 50سال داشت كه يك دختر كارگر شاليزا حدود 18ساله رابعقد دايم خود درآورد كه نتيجه آن يك پسر و يك…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من فرهاد هست ۳۵ سالمه و همسرم شادی جون ۳۳ سالشه ، خب داستانم در مورد #فانتزی #کاکولدی هست . من قبل از اینکه ازدواج کنم این فانتزی را داشتم و دوست داشتم با زنی ازدواج کنم که اونم از این فانتزیها خوشش بیاد ، پیدا کردن…
داستان سکسی تقدیم به شما – سینا و خواهرش در قسمت بالای بدن بر هنه بودند . سینا یه شورت و ساناز هم یه دامن کشی پاش بود. -ازم چی می خوای ساناز . -من چیزی نمی خوام چرا یه چیزی می خوام . -چیه خواهر کوچولوی بزرگ من یا خواهر بزرگ کوچولوی من .…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان سامان هستم ٢٠ سالمه يه پسر خاله دارم به اسم شاهين كه يكسال از من كوچيك تر من با شاهين خيلي رفيقيم و هميشه تو كون هم بوديم و تقريبا از ١٢ ١٣ سالگي باهم جق ميزديم راحت كيرمونو به هم نشون ميداديم يا براي همو ميخورديم وقتي…