این داستان تقدیم به شما سلام من فاطمه هستم چهل و چهار ساله نینجوتسو کار میکنم ده ساله چادری هم هستم همسرم جانباز هفتاد و پنج درصد هستن یکساله به خاطر مصرف دارو میل جنسی شون خیلی کاهش داشت هیچوقت نزدیک نشدیم منم به خاطر طبع گرم و ورزش میل زیاد دارم چند بار خیس…
داستان سکسی تقدیم به شما ۱۸ ساله بودم و منو از خونه دور می کردن، به جایی با شخصی که از او متنفر بودم. این عادلانه نبود. من برای خانواده ام چی بودم؟ بدیهیه که کسی که خیلی امتیاز میداد، کسی که همه فکر میکردن نیازی به شنیده شدن نداره و فقط باید دیده شه…
این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که براتون مینویسم رابطه شیش ساله با زن شوهرداره. اسم من میثمه و اسم خانومه عاطفه. سال نود و سه برنامه بیتالک بودکه خیلی ها یادشونه خوراک مخ زدن و وقت گذروندن بود. من تو شهری زندگی میکنم که خیلی کوچیکه و اکثرا همدیگه رو میشناسن. یادمه یک…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من فرشاده19سالمم هست داستاني كه براتون مي نويسم مال اواخر سال 89 هست كه مربوط ميشه به زن عموي جنده ام. من يه زن عمو دارم كه اسمش النازهست اين زن عموي ماازاون جنده هاي معروف محله كه شوهرش هم كارمند معدنه وهر2هفته مياد خونه خلاصه من ازوقتي…
این داستان تقدیم به شما برای من که در یک خانوادۀ #مذهبی و بسته بزرگ شده بودم، مردها همیشه موجودات جذابی بودند. با اینکه خانواده ای داشتم که همیشه در مورد مسائل خصوصیم دخالت می کردند و مانع از هر نوع حضورم در کوچه و خیابان می شدند، اما همیشه کشش و میلی در من…
داستان سکسی تقدیم به شما – ستاره و مهدی این داستان قدیمیه اسم مستعار من ستاره ست.من سالمه و يه عالمه فانتزی سکسی دارم که دوست دارم از اونا براتون بنويسم.تا حالا خودم سکس نداشتم. ولی عاشق سکس هستم. پسر عمه ام مهدی تقريبا; سال از من بزرگتره و – ساله که ازدواج کرده اما…
این داستان تقدیم به شما این کوستان رو اگه دوس دارید بخونید برای رفع تنوع! بد نیست!! این داستان بر میگرده بعد ازدواج من با خانم #ستاره یک روزی رفته بودیم باجناقم و خانمش سارا باغ که قبل بهتون گفته بودم باغ به نام پدر خانم بود ماتوی باغ نزدیک شب چله اون جا بودیم…
داستان سکسی تقدیم به شما – ما زنا سرمونو انداخته بودیم پایین و خیلی آروم و بدون این که به این طرف و اون طرف نگاه کنیم می خندیدیم .اونم از نوع بی صدا . -فتانه خدا تو رونگیره منو وادار به چه کارا که نکردی .. اکبر از اتاق رئیس اومد بیرون . قیافه…
این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم #سهیلا ست 19 سالمه قیافه و بدنم خوبه ولی سینه هام یکم نسبت به سنم بزرگه حدوا 75 هستن کلا ما خانوادگی سینه هامون بزرگه، من یه برادر دارم که دو سال از من کوچکتره و 17 سالش هس اسمش رضاست با اینکه از من سنش کمه…
داستان سکسی تقدیم به شما سهیل هستم(مستعار)… 25 ساله از مشهد…یه مجرد بدبخت تو کف… نه دوست دختری …نه صیغه ای… فقط کف دستی و بازم کف دستی… یه دایی دارم 30 ساله که اونم مجرد بود و خوش تیپ دختر کش که لامصب از هر انگشتش یه دوس دختر میریزه هر هفته هم یکی…
این داستان تقدیم به شما از وقتی برگشتم اومدم #خونه پدرم خیلی چیزا فرق کرده بود . #آرش داداشم 18 سالش شده بود و رسیده بود به نقطه بحرانی سن و سالش . عصبی ، پرخاشگر و متفاوت از آرشی که میشناختم . اتاق من دست نخورده باقی مونده بود . همونجا زندگی میکردم .…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من ارمان هستم ۲۰ ساله و قدم ۱۹۲ هست و وزنم ۸۸ و خوشکل و خوش استیلم و خوشتیپم و امروز با این سایت اشنا شدم و اولین داستانم هست که مینویسم امیدوارم لذت ببرید . من یک روز تنها با ماشین تو خیابون داشتم میچرخیدم که یه خانم…