این داستان تقدیم به شما سلام ب.الف 43 ساله از #مهرشهر کرجم نزدیک دوساله زنداداش خانمم را میکنم برادر خانمم #گرایش زنانه داره کیر کوچلو سینه بزرگ شکل زنها و بدنی مثل زنها نرم و #باسن #گنده ای داره با سمیرا وقتی ازدواج کرد همه فامیل هاج و واج موندن سمیرا بزودی عاشقم شد نزدیک…
داستان سکسی تقدیم به شما اول درباره خودم یکم بگم بعد . من زمان داستان 19 سالم بود و دیپلم الکتروتکنیک . البته چون علاقه خیلی زیادی به کامپیوتر داشتم همزمان توی چند تا از شرکتهای شهرمون کار میکردمو توی یکی از این شرکتها که با 2 تا از دوستام کار میکردم دیگه همه چیزو…
این داستان تقدیم به شما یک روز داشتم برمیگشتم خونه رفتم #ادکلن فروشی تا برای خانمم یک ادکلن بخرم تو #پاساژ بودم که چشمم به #سارا افتاد کنجکاو شدم ببینم کجا میره دنبالش کردم رفت مغازه ادکلن فروشی رضا دوستم که منم داشتم میرفتم بعد ۴۰دقیقه اومد بیرون پاش لنگ میزد یک کادو هم گرفته…
داستان سکسی تقدیم به شما این داستان حاصل گفتگو با دوستی است عزیز به قصد روشن کردن ابهامی، ولی قصه شد. اميد که پسند شود. با احترام، مدوزا چیزی که می خوام بهت بگم قصه نیست، واقعیت زندگیمه، اونقدر عجیب که باورش برای خودمم سخته. دختري با من زندگی می کنه که از وقتی اومد،…
این داستان تقدیم به شما سلام زن داداش خانمم #ساناز یک هفته پیش اومد خونمون ساناز یک داف به تمام معناست باسن تاقچه ای قوس کمر دیونه کنند سینه ها سفت رو به بالا ممه ها شیک و بیرون زده و شق لبا طبیعی قلوه ای بدن سفید مثل سذف که برنزه کرده بود تو…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان انجمن کیر تو کس من سامان ۲۷ سالمه لیسانس it،ساکن تهران قد ۱۸۷ وزن ۸۵ چهره نسبتا خوبی دارم بریم سر اصل مطلب. من از ۲۰ سالگی عاشق دخترداییم بودم اونم منو دوست داشت،سما ۱۹ سالش بود همه فامیل از علاقه ما خبر داشتند. ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ سر…
این داستان تقدیم به شما سلام مهندس صنایع غذاییم از دانشگاه تهران مال اون دور دورها… اسمم شهریار 59 سالمه نهم دبیرستان بودم داداش از خود بزرگترم که تو ایران #ناسیونال با مدرک #سیکل پنج سال بود کار می کرد ضمنا درسشم میخوند تا فوق دیپلم هم مدرک گرفت از انجا که جزو کارگران بدرد…
داستان سکسی تقدیم به شما سعید همسایه طبقه بالایی ما بود با سگش تنها زندگی میکرد. پدرش تقریبا هر روز بهش سر میزد از قرار مادرش از بیماری سرطان فوت کرده بود سعید دیگه نمی تونست تو اون خونه زندگی کنه برای همین یه خونه برای خودش اجاره کرده بود و چون مبتلا به افسردگی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم فریباس مستعار از یک #شهرستان که اسمشو نمیگم 35 سالمه 14 ساله بودم شوهر کردم تمام پسرای فامیل خواستگارم بودند عمویم با یکی از آنها موافقت کرد منم قبول کردم من بارها شاهد سکس عموم با مامانم بودم خیلی خوشم می اومد دوس داشتم عمو منم بکنه ولی…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من اسمم فرزاده و 32 سل دارم. هفت هشت سال پیش ازدواج کردم و اسم زنم مژگان است. ما با همدیگه توپارک آشنا شدیم و بعد هم ادامه ماجرا … ما دو تا همدیگه ا خیلی دوست داریم . از همون اول هم به هم علاقه داشتیم. اوایل ازدواجمون…
این داستان تقدیم به شما سلام بیشتر نوشته هارا خوندم خیلی خوب و عالی بودن (بر عکس این کوستان! ) امروز رفتم خرید مواد خوراکی و میوه از مرغ فروشی دو تا مرغ سبز گرفتم شد 90 تومن کیلویی 20 هزار من سنم 63 ساله ولی خیلی جوان موندم موهام جوگندمی پرپشت و خوش حالته…
داستان سکسی تقدیم به شما – (متن آغاز ) دلم میخواد از تو بگم از تو و از ناز نگات .. دلم میخواد از تو بگم از تو و از ساز لبات .. دلم میخواد وقتی که شب چشماشو رو هم میذاره من چشامو واسه دیدنت باز کنم اون صورت خوشگلتو ناز کنم , عشقو…