این داستان تقدیم به شما سلام داستان سکس من با برادر شوهرم علی ازوقتی شروع شد که من با امیر همکارم عقد کردیم امیر پسر خوبی بود کاری و زیاد جذاب نبود اما کاری و خانواده دوست و پول دار و ارهمه مهم تر با #خانواده بود یه داداش داره علی ه، اسمش 28 سالشه…
داستان سکسی تقدیم به شما از پنجره زل زدم به آسمون هوا ابر بود پیش خودم گفتم کاش امشب بارون بیاد موهامو که تو حوله پیچیده بودمو باز کردم و سعی کردم با انگشت گره های موهامو باز کنم.چشمم افتاد به پیامش رو گوشیم:“امشبو که یادت نرفته؟!” جواب دادم واای خوب شد گفتی،یادم رفته بود…
این داستان تقدیم به شما منم 13 سالم بود که عمو جونم از کص منو #گایید از 7 و 8 سالگی همش دوس داشتم بغل #عموم بخوابم مامان و بابا تو یه اتاق میخوابیدن من هر کاری می کردن دوست داشتم بغل عمو باشم عمو تا میدونست بابا و مامان خوابیدم منو لخت می کرد…
داستان سکسی تقدیم به شما ۳۲ سالمه و ۸ ساله ازدواج کردم اسمم وحید و خانومم مهسا . خانومم قدش ۱۷۰ و وزنش ۷۸ کیلو . سایز سینه ۸۰ . خودمم ۱۸۰ و ۹۰ کیلو . هر دو از لحاظ چهر خوبیم . یه خواهر زن دارم به اسم مژگان . مژگان قدش ۱۷۳ و…
این داستان تقدیم به شما سلام بهمن هستم با یک زندگی معمولی و اندامهایی در حد معمول حدود یک ماه پیش بود با همکارم قرار گذاشتیم بریم کوه هر دو مجردیم کارمند بانک کوله ام را بستم شب پیام دادم عباس من همه چیز ورداشتم تو فقط نون سنگک بگیر زنگ زد که داداشش با…
داستان سکسی تقدیم به شما – دیگه باکمری قوی و مقاومتی قوی تر و کیری قوی تر از همه اینها به جان کوسم افتاده بود .-آههههههه جااااااان حالللللل می کنم داداششششش چه مزززززززززززززه میدددددده بکککککن جااااااااااااان جاااااااااااااااان کییییییییررررررررررررررداداش توی کوسسسسسسس آبجیشششش -فرشته جون خیلی باحال تر از اونی هستی که فکرشو می کردم .-کجاششششو دیدی…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه بلاخره اون روزی که هجده سال براش زحمت کشیده بودم رسید. مرداد ۹۸ درست روز تولدم روزی که مصادف شده بود با کنکورم، با اینکه نصف زحمتی که کشیده بودم بر آب رفته بود ولی هنوز امید داشتم که من میتونم، نباید هیچ…
این داستان تقدیم به شما کولاکِ برف و سرما بیداد می کرد در منزلم به صدا در آمد مدرسه تعطیل بود دخترِ صاحبخانه صدایم کرد مهمان دارید.. از تک اتاقی در کنج حیاط سمت نسار با پله ای تیز که اغلب پوشیده از یخ بود و نرده ای چوبی زهوار در رفته در یک سمتش…
داستان سکسی تقدیم به شما – نمی خواستم باهاشون برم مهمونی . چون از هیشکدوم از اون پسرای دانشجوی همکلاسم خوشم نمیومد . اصلا تحویلشون نمی گرفتم . به اصرار شیلا و لیلا و چندتا دیگه رفتم . تولد فتانه بود . همه دخترا خودشونو به اندازه کافی ردیف کرده و اصلا هرچی داشتن دیگه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم علی 32 سالم و تهران زندگی میکنیم اسم خانممم شبنم و 30 سالش یک زن سفید توپر قدشم 164 با یک بدن سکسی شبنم تو سکس عالی بود و همه جور سکس میکردیم پارسال سال 98 رفتیم خونه بچه خواهرش تو شهرک غرب تهران فریبا 28 سالش و…
داستان سکسی تقدیم به شما & امیدوارم شرایط جقیدنتونو فراهم کنم & £ نویسنده : متخصص ختنه £ سایر داستان ها : از سرکار تا سرکار ، دوباره منو و تاریکی پلاک 23 ، با اخم و تنگ کردن چشمانم سعی داشتم تا بلکه بتوانم اسم کوچه را بخوانم اما با نور کمی که چراغ…
این داستان تقدیم به شما من #پریا هستم. یک دختر 25 ساله که تازه دوره پزشکی رو گذروندم و بعنوان پزشک آماده گذروندن طرح میشم. پدرم رو در سن ده سالگی از دست دادم و با مادرم زندگی میکنم. مادرم یک زن 42 ساله زیباست که خیلی دوستش دارم و بهترین دوست زندگی منه. اکثر…