این داستان تقدیم به شما در روستای دور افتاده اراک توی خانواده پر جمعیت داخل یک عمارت چند خانه ای که هر کدام مال برادری و زنشو بچه ها بود زندگی می کردم اخرین پسر خانواده بودم ته تغاری خواهر کوچکم بود که دوسال اختلاف سنی داشتیم اونقدر زیبا بود و سریع قد کشید تو…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من شبنمم 25 سالمه و از طریق یکی از کاربرای نینی سایت با سایت شما آشنا شدم و میخوام خاطره ای بگم که مال تقریبا 10 سال پیشه…من تو یک خانواده تقریبا فقیر و متعصب بزرگ شده بودم پدرم حتی با تحصیل من هم خیلی موافق نبود و 3…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرمینم 20 سالمه اصفهان زندگی میکنم یه خواهر و برادر دوقلو دارم که 12 سالشونه و یه خواهر کوچیکتر که 6 سالشه این خاطرات توی چند قسمت نوشته میشه پس لطفا صبور باشین… من خوزستان زندگی میکردم تا اینکه از کلاس سوم دبستان انتقالی گرفتیم و به یکی…
داستان سکسی تقدیم به شما لیلا لیلا لیلا ابرو کمونی لیلا همراه با دلقک بازی داشتم میرقصیدم که نوید بخنده، نوید هم همراه با دور زدن و غر دادن به حرکات من میخندید آهنگ که تموم شد نوید گفت باز هم برقصیم، من که دیگه نای رقصیدن بعد ی روز کاری سخت نداشتم بغلش کردم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام این خاطره که می خوام براتون بگم مثل بقیه کس شعر نیست و توش داف و کیر 29 سانتی متری نیست! این خاطره ماله هفته پیشه! ما داریم اسباب کشی می کنیم و از این خونه میریم برای همین پدر مادرم چند روز یک بار میرن اونور تا پرده…
این داستان تقدیم به شما سلام من ایلیا هستم ساکن تهران و قراره ماجرای سکسی که با زن دایین داشتم براتون تعریف کنم و ماجرا مال ۳ سال پیش هست و الان ۱۸ سال دارم با یه کیر ۲۲ سانتی. داستان از اونجایی شروع میشه که ما با خانواده رفتیم مسافرت به تبریز و تو…
داستان سکسی تقدیم به شما – نمی دونستم به کدومشون بیشتر توجه کنم که به اون یکی بر نخوره . هر دوتاشون طوری شیک کرده بودن که واقعا بازم نمی دونستم بگم که لباس کدومشون قشنگ تره . صورت هر دوتاشون شده بود یه تیکه ماه .. کتی منو کشوند یه گوشه ای و گفت…
این داستان تقدیم به شما اومدم قضیه منو خواهرزاده متاهلم که دو سال از خودم بزرگتره و واستون بگم . من ۲۴ سالم اون ۲۶ سالش . یه بچه سه سالم داره ک. اون شب بعد سکس اولمون ک تو اتاقشون رو تختشون بود و کلا در اتاق بستن تا تموم شدنشو لباس پوشیدنش همش…
داستان سکسی تقدیم به شما +نگران نباشین، هر طور شده این شرایط رو درست میکنم. -من نگران شرایط فعلی نیستم. بهتر از هر کَسی میدونم که از پسش بر میایی. نگرانیِ من بابت چیز دیگهایه. +ژینا چیزی بهتون گفته؟ -الان مهمه که ژینا به من گفته باشه؟ +بهتون قول میدم که همه چی تحت کنترل…
این داستان تقدیم به شما موتور سواری اسمم حسن 26 ساله از خرمدره ی زنجان مزرعه ی بزرگی داریم سه برادر و سه خواهریم برادر بزرگم اصفهان کارخونه اسفالت داره بزرگتر از همه ماست زنشم اصفهانی بی ریختیه من آخریشم 10 سال پیش عروسی کوچکترین خواهرم بود که 3 سال از من بزرگتره عروسی را تو…
داستان سکسی تقدیم به شما مرتضی دوست پسر دوستم بود دو ماه باهم کات کرده بودن پسره هم مرتب به من پی ام میداد که باید ببینمت باهات صحبت کنمو این چرت و پرتایی که واسه مخ زدن همه پسرا میگن… منم کلا اهل بیرون رفتنو دوست و رفیق این چیزا نیستم صب تا شب…
این داستان تقدیم به شما خوش بحال هر دو تون کس و کون زن داداش چیز دیگری عشق عشق ممنوعه است کیف اش بی حد است نوش جونتون منم زن داداشی تو سن سال خودم دارم هر دو 25 سالمونه من مجردم تا حالا هیچ سکسی هم با هیچکس نداشته ام اونا یه بچه دارند…