داستان سکسی تقدیم به شما وقتی یادم میاد که در آن روز های ملال انگیز چه روح پریشانی داشتم و چطور تمام افکارم آشفته و تمام قلبم دستخوش هیجان اولین عشقم شده بود و با این وصف کشاکش فکریم در چه ظلماتی از ندانستن ها و بی تجربگی ها در یک جهل مرکب جریان داشت…
این داستان تقدیم به شما داستانهای شهوتناک را خواندم جالب بودند منم داستان خودم را می نویسم امیرحسین هستم 25 ساله از یکی از شهرستانهای همدان تازه به دانشگاه بوعلی وارد شده بودم تابستان بود شهرستان بودم مادرم گفت زن داداشت باید بره دکتر متخصص خودش تو همدان داداشت نیست ببرش دکتر از زن داداشم…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه بعد از لب گرفتن از زهرا و ذوق کردنش میدونستم که یه روز مجبورم براش داستانم رو تعریف کنم و نوع برخوردش و حتی دردسرهایی که میتونه برام به وجود بیاره ترسم رو صدچندان میکرد برای همین سعی میکردم همچنان کم حرف و…
این داستان تقدیم به شما همیشه سعی می کردم که دوست پسر وفاداری باشم اما در واقعیت این شکلی نبود. من و ندا پنج سالی با هم زندگی کردیم یک روز که به خونه اومدم، ندا بهم گفت که دیگه همه چی تمومه. از من فاصله میگرفت و حتی نمیزاشت که بهش دست بزنم. خیلی…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام این خاطره واقعیه میخای باور کن میخای نکن به تخمم اوسگله جقی راسته من سینا ۱۹ سالمه اسم دوست دخترمم ساغر بود طبقمعمول رفتم دنبالش بعد مدرسه اون موقع من دوم دبیرستان بودم اون اول دبیرستان تا دیدمش دوباره با خنده شوخی دستشو گرفتم کشوندمش تو پارکینگ رفتم امارو…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام… من سعیدم… من الان چهل سالمه ولی این خاطره واسه هشت یا نه سال پیش هستش… من تو یه اداره دولتی کار میکنم… حتما دیدید که همه ادارات دولتی یه تلفن ارتباط مردمی دارن که مردم زنگ میزنن مشکلاتی که به اون اداره مربوط میشه رو میگن… مثل اداره…
این داستان تقدیم به شما پژمان هستم یک مهندس 35 ساله با قد 180 و وزن 100. زیاد ورزش میکنم و هیکل روفرمی دارم. سفید و کم مو. سه روزه که برای ماموریت کاری قشم اومدم و تو هتلی مقیمم. عصرها اینجا حوصله ام سر میره. امروز تصمیم گرفتم برم و چرخی در شهر بزنم.…
داستان سکسی تقدیم به شما – من و حوا رفته بودیم حموم . منم اونو خوابوندم و بدنشو روغن مالی کردم . خیلی براق و خوشگل و هوس انگیز شده بود . اون کون بر جسته اش وقتی روغنی شده بود حسابی هوس و هیجانمو زیاد ترش کرده بود . عمه کیر چرب و روغنی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم فرید هس اصفهانم ۲۵ سالمه و این داستان برا ۳ سال پیشه. قدم ۱۷۸ وزنم ۷۵ قیافه و هیکل معمولی. کیرم ۱۴ سانته و قطرشم ۴ سانت. داستان واقعیه ولی چون با جزئیات میگم طولانیه دوس نداشتید نخونید. بابام پسر بزرگ خانوادس. تا یادمه کل خانواده برای ازدواج…
داستان سکسی تقدیم به شما ساعت ۳ نصف شب بیخوابی زده بود به سرم و همشم از استرس مسابقه ی فردا بود همه خواب بودن چراغای ورودی خوابگاه روشن بود تصمیم گرفتم که برم تو حیاط خوابگاه و تمرین کنم خوابگاه پسرا رو به روی خوابگاه ما بود ولی ساخت و معماری اجازه ی دیدشون…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من فاطمه هست که همه دوستام و خانواده منو فاطی صدا میکنند من یه دختر ۲۱ساله حشری ام سایز سینه هام ۷۵ هستش سفید پوستم و باسن خوشم فرم با رون هایی پر و گوشتی دارم و یه خانواده چهار نفره هستیم که پدر و مادر شغل…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اینجا همه از سکسشون نوشتن اما من میخوام از پاکدامنی بنویسم اولا بگم که از نظر زیبایی تو کل فامیل زبان زد بودم و هستم موی بلند طلایی و پوست سفید و صورت گرد و اندام سکسی اینا از خصوصیات ظاهری من هستند. اینا رو نوشتم که بدونید که…