داستان سکسی تقدیم به شما – اومده بودم از خونه بیرون . مدتها بود که این جور تو نخ همشهری هام نرفته بودم . دلم می خواست که یه جوری یکی رو اذیت کنم . حالا می تونم سراغ کی برم ;/; حسابی تنم می خارید . خوب خوابیده بودم و سیر سیر شده بودم…
این داستان تقدیم به شما تازه به هتل رسیده بودیم در شهر دبی یکی از هتلهای 5 ستاره رو گرفته بودیم. . همسرم کتایون داشت لباساشو در میاورد که بره یک دوش بگیره. دخترم یکتا هم در حال آرایش کردن بود. همسرم بهش غر میزد که زیاد آرایش نکن. همسرم با اینکه 40 سالشه ولی…
داستان سکسی تقدیم به شما لبامو به آرومی میک می زد. بدون اینکه لحظه ای هم از نوازشم غافل بشه کشفم میکرد. نقاط حساسی رو کشف میکرد که بعد کلی سکس با آدمای مختلف چیزی در موردش نمیدونستم و لذت بی نهایتش رو نچشیده بودم. این اولین تجربه ی لز من بود و حتی قبل…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من عارف 33 ساله از تبریز هستم 18 ساله بودم برادر بزرگترم با دختری بنام سیما ازدواج کرد16 ساله بود داداشم 27 سالش بود خیلی سریع اتفاق افتاد به همراه پدر مادر و داداشی بزذگتر از ما دو تا و زنداداش منیر و دو بچه اش تو یک…
داستان سکسی تقدیم به شما منو دیگه میشناسید ابایی ندارم که بدم یک جنده یاهرزه هستم که بیشتر از هر کسی که فکرش روکنید هات هستم باخیلی هابودم ازپسربچه بگیر برو تا پیرمردهفتادساله باهاشون بودم این خاطره چندوقت قبلمه .خواب دیدم رفتم تو پارکینگ خونه امون اونجا یه مرده دیدم تابهش گفتم شما کی هستید…
این داستان تقدیم به شما سلام سمانه هستم ، قبلا دو تا از خاطراتم و زمانی که شوهر داشتم و جندگی میکردم براتون فرستادم. الان که دیگه اینکار و نمیکنم گاها یادش میفتم و قشنگ کسم خیس میشه. دوس دارم بازم به مردهای زیادی بدم ، ولی خب از شوهرم بخاطر خیانتکاریش که منم جنده…
داستان سکسی تقدیم به شما آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت زندگی من چو جویبار غریبی در دل این جمعه های ساکت متروک در دل این خانه های خالی دلگیر آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت بازم جمعه بود و از فكر به غروب دلگير جمعه ها داشت روانيم…
این داستان تقدیم به شما سلام میلادم از تهران بزرگ خاطرات هفتگی خودمو دارم می نویسم اتفاق و مچ گیری که شنبه 15 شهریور برام افتاد تهران خیابان کوشک یک واحد تجاری دارم دفتر کارمه کارم تجارته تو خاطرات این چند ماه دو نقطه عطفی در روابط جنسی آشنا و فامیلها برایم در طول 37…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام,من کیانم.الان دانشگاهم,ولی این قضیه و این دخترو این خاطره برمیگرده به دوران راهنمایی.پسرا میدونن تو دوران راهنمایی مدرسه چجوریه.دوران انگولک کردنو,کیر همدیگه دیدنو…خلاصه…منم نماینده کلاس بودم,درسخون,همه هم ازم حساب میبردن.کمو بیش البته…همیشه هم آخر کلاس مینشستم,ی جورایی حواسم ب کل کلاس بود,هوای بامراما داشتمو حال عوضیا میگرفتم. ی بار…
این داستان تقدیم به شما مجموعهای از پنج داستان سکسی کوتاه دو افغان بدون تنبان سلام اسم علی داستان از چند ماه گذشته است من یه پسر ۱۸ ساله ا ز افقانستان هستم و اسم رفیقم مجید یه پسر ۱۷ ساله با اندام خوشگل وسفید داستان ازیجا شروع شد که من تو یه شرکت…
داستان سکسی تقدیم به شما خاطره ای که می خوام براتون بگم مربوط میشه به حدودا ده سال قبل. من و فاطمه نزدیک دو سال با هم رفیق بودیم که تو این مدت روزهای خوب و بد زیادی با هم داشتیم. خیلی همدیگه رو دوست داشتیم خونشونم چندین بار رفته بودم با هم دیگه سکس…
این داستان تقدیم به شما سلام ابراهیم 36 ساله از شهرک راه آهن تهران سالها پیش که تازه با داستانهای سکسی اشنا شده بودم داستانی را خوندم که مردی زنشو با زن مردی ضربدری عوض میکنه جرقه ای در من ایجاد شد زنمو راضی به ضربدری کنم راضی نشد عکسهای سوپر نگاه می کردم دیدم…