داستان سکسی تقدیم به شما پرویز برادرم بهترین مرد دنیاست. از من 3 سال کوچکتراست. تمام روزهای بچگی امان با هم گذشته. زمانی که من سالهای اول دبستان بودم تمام روز در این فکربودم که زودتر مدرسه تعطیل شود و من به خانه بیایم و با پرویز باشم. زمانی که همبازیهایم برای بازی با عروسکهای…
این داستان تقدیم به شما سلام رضا هستم متاهل دارای همسر ودو بچه. از یکی از شهرستانهای اطراف کرج کلاس 10 بودم پسر داداشم غلامرضا که 4 سال بزرگتر از منه ولی هیکلش خیلی ریزتر از منه با دختری از فامیلهای دورمون ازدواج کرد من 16 ساله بودم غلامرضا 20 ساله زنشو تو روز عروسی…
داستان سکسی تقدیم به شما – فرامرز هم دستشو فرو کرد تو شورتم و گذاشت لای کوسم . -دختر چقدر داغ شده وقتی منو صدا می زد دختر راستی راستی حس می کردم که دوباره یه دختر بچه شدم همون وقتایی که واسه رسیدن به همچین روزایی که کیر راحت بره تو کوسم ثانیه شماری…
این داستان تقدیم به شما سال 86/85 بود اونموقع ها خیانت زن شوهردار مثل الان نبود که بعضیا حتی پنهونم نمیکنن و داشتن دوست پسر بغیر از شوهر یجوریایی الان برا خانوما باکلاس بودن محسوب میشه ،بگذریم.. متنی که الان داری میخونی مربوط به مامانمه اول از همه بگم،شاید پنج سال پیش بهم میگفتن که…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام این دومین و آخرین عشق و حال من با یه مرد بوده توی تانگو باهاش آشنا شدم اینقدر خوشتیپ بود که عکساش دهنم رو آب می نداخت وقتی گفت بیا پیشم تا ماساژت بدم و ببینمت منم رفتم خیلی دو دل بودم اما واقعا نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم رفتم…
این داستان تقدیم به شما سلام . من ملیکا ۲۳ ساله هستم ازتهران باموهای خرمایی و چشمانی سبزو بدن سفید و لطیف و تقریبا باربی . تازه خونمون روعوض کرده بودیم یک برادر کوچکتراخودم دارم که ۱۴ساشه بنام آرش ـ اسم من ملیکا هستش ـ موقعی که اساس کشی میکردیم وبه خونه جدید می امدیم…
داستان سکسی تقدیم به شما اسم اکرمه 65 سالی سن دارم ولی بدنم خیلی سکسییه چاق نیستم ولی هیکلم درشته وهمینم باعث شد که توسط دامادم بگا برم البته خودمم خیلی حشریم ازاون زناییم که هنوز کسش می زنه. دامادم35 سالی سن داره بدنش زیاد ورزشی نیست ولی کیر کلفت وبزرگی داره.یه شب تابستون اومده…
این داستان تقدیم به شما درود به گردانندگان سایت شهوتناک مدتی پیش به راهنمایی یکی از دوستانم که استاد دانشگاهه با این سایت آشنا شدم لازم است بگویم که دوستم دکتر ع.ط از چند و چون زندگی من و تصمیمی که 21 سال پیش گرفتم کاملا مطلع بود و ایشان یکی از منکرین من محسوب…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسمم مهرنوش هست 17 سالم شده بود و شهوتم به اوج خودش رسیده بود و سینگلی بسیار اذیتم میکرد و باعث شده بود همه فامیل، آشنا و غریبه رو توی ذهنم بگام و هیچکس مستثنی نبود سمانه دخترداییه سکسیم که آرزوی همیشگیم بود ازم 4سال بزرگتر بود و آرزوی…
داستان سکسی تقدیم به شما این قسمت دوم داستان آرزوم بود زنم رو لخت ببینن! هستش. ممنون از نکاتی که توی کامنتها در داستان قبل گفتین. تو قسمت قبل گفتم یک بار دیگه با سامان و نسیم همون ویلا رو اجاره کردیم. رقصیدیم، مست کردیم، شنا کردیم، جلوی همدیگه سکس کردیم، به پارتنر هم ور…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان عزیز، من علی هستم و داستانی که میخوام واستون تعریف کنم توی زندگی من تاثیر زیادی گزاشت. داستان از اونجا شروع شد که من توی یه پیج بیغیرتی عضو شدم و کم کم از این حس خوشم اومد، من 30 سالمه و یه خواهر به نام…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من پویا هستم 22 سالمه داستان برمیگرده به 8سال پیش که من مثل همیشه رفتم با دختر عموم که 5سال ازمن کوچیک بود باهم بازی کنیم اونا ماهواره داشتن نگو دختر عموم موقعی که تو فیلم لب میدادن نگاه میکرده خوشش میومده یک روز که مامانش رفت بازار وما…