داستان سکسی تقدیم به شما من و زنم دعوت شده بودیم به یک عروسی. این جریان رو مینویسم چون هربار که یادم مییاد اونقدر هیجانزده و به عبارت دیگه، حشری میشم که مجبور میشم هرجایی که هستم، یک جای خانجمن سکسی کیر تو کس گیر بیارم که جلق بزنم یا خونه اگه باشم، منتظر بشم…
داستان سکسی تقدیم به شما مهران هستم از تهران که ۳تا داستان در مورد زندگی خصوصیم تا به حال برای این سایت فرستاده ام. و این جواب من به تمام انتقادات و فحاشیها ایست که به من شده.اول از همه دوستانی که محبت کردند ممنونم. حال روی سخنم با انتقادات است:اول آینک باور کنید یا…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان پژمان هستم 22سالمه این خاطره که میخوام بگم مربوط به 7 سال پیش هست یه مامان دارم که الان 40 سالشه یه داداش 8 ساله هم دارم که مدرسه میره از مامانم بگم یه زن خوشگل که واقعا زیباست پوست بدنش سفیده کونش هم تپله و رون های…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان علی هستم ۳۳ساله از تهران تا حالا دوتا از خاطره های سکسی خودم رو برای شما دوستان گرامی داخل سایت گذاشتم و میخوام این بار خاطره ای برای شما بگم که حدودا مربوط میشه به سالهای ۱۳۸۶ یا ۸۷ البته قبلش باید مختصری از قبل از اون هم…
این داستان تقدیم به شما ﺳﻼﻡ ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻻﻏﺮﺍﻧﺪﺍﻣﻢ ﻗﯿﺎﻓﻤﻢ ﺑﺪﻧﯿﺴﺖ 19 ﺳﺎﻟﻤﻪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺳﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻧﺪﺍﺷﺕ ﻣﻨﻢ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺁﺧﺮﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ . ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﺸﻢ…
داستان سکسی تقدیم به شما یه آقا پسری که تازه نامزد کرده بود می خواست برای تولد نامزدش کادو بخره! با خودش گفت: چون اولین باره که میخوام براش کادو بخرم بهتره زیاده روی نکنم و خواهر نامزدمم با خودم ببرم و برای نامزدم یه جفت دستکش بخرم چون هم رمانتیکه هم زیاد خصوصی نیست……
این داستان تقدیم به شما سلام به همه من منیرم متاهل ۳۲سالمه از سکس با شوهرم همیشه لذت میبرم و کیرشم دوست دارم ولی چون علاقه ای به کردن کونم نداره من خیلی دلم میخواست کیر بره تو کونم ک این لذتو تجربه کنم تا اینکه با حامد کم کم آشنا شدم حامد از دوستای…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من احسان هست و داستانم کاملاً واقعی هست و یک کلام هم غیر حقیقت نیست . سال ۹۰ آبان ماه بود که یک مشکل شدید مالی برام بوجود اومد توسط یکی از دوستان که زحمت کشید و کلاه من و برداشت ، اون موقع من ۲۶ سالم بود…
این داستان تقدیم به شما با سلام من امیر هستم الان ۳۵ سال مجرد قد ۱۸۰ وزن ۷۵، فرزند آخر خانواده هستم، خانواده من از موقعی که پدر و مادر بازنشست شدن رفتن شمال زندگی میکنن و منم تو تهران مجردی زندگی میکنم، داستانی که برات میگم واقعی فقط اسم ها و مکان ها…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… با تنی کرخت و سری سنگین از روی تخت دونفره ای که نمیشناختمش نیم خیز شدم ، نگاهی به اطراف انداختم این اتاق ست مشکی و سفید شباهتی به اتاق من نداشت ، چشمم به بردیای در آستانه در افتاد و همه چیز…
این داستان تقدیم به شما سلام. من کامران ۴۲سالمه این خاطره مال ۱۲سال پیشه که گفتم بدنیست شماهم بخونید سال ۸۵ بادخترعموم ازدواج کردم من ساکن اصفهان هستم ولی خانواده عموم تویکی ازروستاهای اطراف شهرکردزندگی میکنند.چون خانومم دانشگاه شهرکرددرس میخوندرفتیم اونجازندگی کنیم.من دوتاخواهرزن دارم که سحرکوچیکس وتقریبایازده دوازده سال ازمن کوچیکتره اون موقع اون…
داستان سکسی تقدیم به شما دلم میخواست از اون شب و جریانات داخل اتوبوس و مجاورتم با مهناز تا رسیدن به مقصد براتون بگم.ولی داستان طولانی و احتمالا خسته کننده خواهد شد.فقط همینقدر بگم،از بس تحریک شده بودم و راه به جایی نمیبردم به شدت قسمت پایین شکمم درد گرفته بود. یه جوان هجده ساله…