داستان سکسی تقدیم به شما رفقا این داستان کاملا تخیلیه امیدوارم بخونید لذت ببرید… منتظر نظراتتون هستم دستاشو مشت کرده ولی مطمئنم کتکم نمیزنه و این از همه چی بدتره اخرین باری که کتک نخوردم ۲۴ ساعت لخت با بندای محکم بسته شده بودم به درخت و اون هیچ توجهی بهم نمیکرد انگار وجود نداشتم،…
این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که میخوام براتون بنویسم واقعی نیست منم یه کونیم امیدوارم از تخیلاتم خوشتون بیاد … من و همسرم 10 ساله که ا زدواج کردیم و یه پسر 4ساله داریم چون خانومم شاغله بعد از مرخصی زایمان همسرم برای فرزندمون یه پرستار گرفتیم یه دختر 25 ساله بود…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام. این خاطره بهترین سکس من در زندگیمه چون واقعا تو خیالمم تصور نمیکردم اتفاق بیفته اما خب شد. اسم من مهدی و 36سالمه چهارساله که ازدواج کردم و داستان کردن کس و کون ناز زن برادر خانومم یک ساله که اتفاق افتاده و امیدوارم تا زنده ام بتونم ادامه…
این داستان تقدیم به شما قسمت قبل ی بعد از ظهر پاییزی بود هوا گرگ ومیش ؛ رو کرده بود به تاریکی اصلا احساس سرما نمیکردم نم نم بارون میومد تو عالم خودم قدم میزدم با خودم رویاهامو میبافتم سال اخری بودم کنکور داشتم واسه کتاب تا اصفهان رفته بودم .ی کورس سوار و پیاده…
داستان سکسی تقدیم به شما – روزها یکی پس از دیگری سپری می شدند و من هرروز با اضطراب خاصی ایمیلموچک می کردم . نه هدیه من به من توجهی نداشت و خودمو توخونه حبس کرده بودم . نه دل و دماغشو داشتم که برم اصفهان به خواهرم که اونجا شوهر کرده بود سربزنم نه…
این داستان تقدیم به شما سلام من رضا هستم 26 سالمه و توی یک شرکت بازرگانی حسابدارم. آقای باقری رییسم مرد 50 ساله پولداریه که از دوبی واردات انجام میده. من حدود شش ماهه که با نسیم زنم ازدواج کردم. نسیم یک دختر 22 ساله زیباست. با قد 170 و وزن 75 با اینکه درشته…
داستان سکسی تقدیم به شما با هیجان زیادی ست هامُ روی تخت چیدم . به ترتیب و با حوصله همه رو دونه دونه پوشیدم و از هر کدوم توی تنم عکس گرفتم.حالا کافی بود عکسا رو چک کنم تا بهترین رنگُ انتخاب کنم.بین ستِ ساتن یاسی رنگ و مشکیِ گیپور شک داشتم.یادم اومد کیانا عاشقِ…
این داستان تقدیم به شما سلام بهرام هستم از رودبار 23 ساله تازگیها چند روزی است کارمند شهرداری شدم. 10 ساله بودم برادر بزرگترم ازدواج کرد از همان روز ازدواجش علاقه زیادی به عاطفه زنش پیدا کردم او تقریبا 4 سال از من بزرگتر بود من با داشتن 10 سال خیلی از مسائل سکس را…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسمه من رضا هست 21سالمه قدم 180-186 هست از خودم تریف نکنم داستان از اونجا شروع میشه که یه روز منو 4 تا دوستام تو خیابونا سعادت اباد(تهران)میگشتیم که جلومون 4 تا دختر وایسدن لباسایه سکسی پوشیده بودن وایییییی ملوم بود مست بودن نزدیک بود منو لح کنن بشون…
این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم ۲۹ سالمه و همسرم ندا ۲۳ سالشه. ندا هیکل تراشیده با سینه های نسبتا بزرگش همیشه میتونه یه شریک سکسی عالی باشه. من تو قسمت قبل اولین تجربه سکسی و گروهی مون رو براتون تعریف کردم.بریم سر ادامه داستان … بعد از اون مسافرت، دیگه…
داستان سکسی تقدیم به شما اااخ حمید محکم اااه اااخ جوووون چه کیری داری همه کیرشو حس میکردم حمید جون بزن ااااخ محکمتر همشو میخوام ااااخ روشکم خوابیده بودم از پشت سر مثل اسب سوار رو من سوار بود دلم کیر میخواست کیر کلفت جوووون عزیزم همشو بهم بده دستاش رو شونه هام بود وسط…
این داستان تقدیم به شما سلام من ونوس ام ۲۴ سالمه قدم ۱۷۰ و هیکل عربی و بدن سفیدی دارم با چشم ابروی مشکلی ک هر مردی رو ک بخوام میتونم مال خودم بکنم و بارها اینکارو کردم سه سال پیش طی یه اتفافی پرده ام گاییده شد میخوام داستان سکس خودمو مرد متاهلی ک…