این داستان تقدیم به شما سلام دوستان داستانی که میخواهم براتون تعریف کنم کاملا واقعی و جالب که برام اتفاق افتاده اسمم بهداد ساکن تهران هستم. من شغلم تولید مبل و سرویس خواب و کابینت آشپزخانه هستش بیشتر تولید کارگاهم رو تو نمایشگاههای دوره ای که تو شهرستانهای مختلف برگزار میشه رو میفروشم اگه بخواهم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام خدمت دوستان در این سایت شیرین که خواننده زیادی هم دارد و ارزوی روزها شیرین را دارم من هم مثل شما عزیزان دو سه سالی است که داستانهای این سایت را مطالعه میکنم بعضی از انها خیلی جذاب و سکسی است اتفاقی که در ماه قبل برای من افتاد…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من ی زن خیلی داغی هستم فک کنم از نظر قیافه و هیکل سکسی باشم که همه منو میکنن، سینه های درشتی از بچگی داشتم وچون خودم ریزه بودم تو چشم میزدن و همه بشون ور میرفتن منم که داغ ول میشدم و طرف هر کار دوست داشت…
داستان سکسی تقدیم به شما با سلام خدمت دوست انجمن کیر تو کس وتبریک سال نو.این داستان که من براتون مینویسم مربوط به چن سال پیشه که اتفاق افتاده بین من خانم مهندس. قضیه از اونجا شروع شد که چن سال پیش حدود سال 88 تا 89 از این چت روم ها تازه تو اینترنت…
این داستان تقدیم به شما من یک زن متاهل سی و پنج ساله هستم. با قد 173 و وزن 70. کمر باریک و پاهای کشیده و رانهای پری دارم. سینه های بزرگ سایز 85 و تنی برفی با موهای بور. کون تپل ژله ای و گنده. با اینکه یک دختر ده ساله دارم ولی هنوز…
داستان سکسی تقدیم به شما – یک بار دیگه خودمو ردیف کردم . منتظر بودم تا یه تو دهنی بزنم به اونی که می خواست واسم از عشق و دوست داشتن حرف بزنه . کسی که مثلا عشقو بر هوس ترجیح داده بود . نیما بر گشت .. آراسته تر از دفعه قبلی که دیده…
این داستان تقدیم به شما سلام. من علی هستم 24 سالمه خالم اسمش نسرین 45 سالشه دختر داییمم مهسا 26 سالشه من از بچگیم با دختر داییم دکتر بازی میکردم تا یه دوره که از سرمون پرید از وقتی هم چشم باز کردم تو کف خالم بودم که سینه های بزگ و سفیدی داشت. من…
داستان سکسی تقدیم به شما – با این حال گذاشتم که اون لذت مردونه شو ببره . حس کنه که داره با یه زن حال می کنه . وقتی که نوک سینه مو می خورد کیرم داغ شده بود . هیجان داشت و دوست داشت که فرو بره توی کونش یا اونو بکنم توی دهنش…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من اولین بار که داستان مینویسم خوب هیچ دلیلیم ندارم که دروغ بگم و بخوام چرت بنویسم اسمم ساراست 17 سالمه به گفته ی خیلی ها بدن خوبی دارم یعنی یه دفعه یکی از همسایه ها تو اف بی گفت از چشمات آب کیر میاد خلاصه میگن حتی راه…
این داستان تقدیم به شما سلام. یه خاطره خوب وقدیمی مینویسیم فقط نطر یادتون نره.من الان ۲۶ سالمه این خاطره مال حدود ۱۲ سال پیشه وقتی تقریبا ۱۴ سال داشتم.ما توخونمون درخت گل داشتیم هنوزم داریم ولی به اندازه ی اونموقع گل نداره.همه ی همسایه هامون همیشه موقع گل دادن میومدن خونمون میگرفتن.خب طبیعتادختر…
داستان سکسی تقدیم به شما – خانوم به حرفام گوش کنین . من قصد مزاحمت ندارم . منطقی باشین . من چه جوری بگم که ناراحت نشین . خدا به شما صبر بده . این رسم روزگاره که آدما یه روز بیان و یه روز برن . می دونم براتون خیلی سخته که زود همه…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان خوبم.من اسمم علی.کارم توی یه ساندویچی توی بالاشهر تهرانه البته خونمون شهریاره ولی کارم اونجاست که به همین خاطر کارم شبها همونجا میخوابم ودرضمن شبها تنها هستم.ماهی سه چهارروز میرم خونمون.خلاصه…من تو ساندویچی پیک موتوری ام یعنی همه کار میکنم پیکم هستم.یه مشتری داریم که ثابته…