داستان سکسی تقدیم به شما سلام. من نیما هستم. خاطره ای که براتون میگم یک بخش واقعی زندگی من است. من پستی و بلندی زیادی تو زندگیم داشتم. شاید ادم خوبی نبودم ولی سعی میکردم خوب باشم. من از 14 سالگی جلق میزدم. بله من یه بدبخت به تمام معنا بودم که از 14 سالگی…
این داستان تقدیم به شما سلام من رامین هستم ۲۰ سالمه دانشگاه نرفتم و بجاش رفتم بازار کار و پیش دوستام رفتم سر کار داخل لباس فروشی یکی از دوستام شروع به کار کردم…از درس خوندن خسته شده بودم و هیچوقت دوست نداشتم ادامه بدم…صاحب مغازه رفیق خودم بود و خیلی باهم خوش میگذروندیم داخل…
داستان سکسی تقدیم به شما حامد هستم. 29 ساله. خواهرم فریبا 35 سالش که دوتا بچه داره. یکی دیگه خواهرم روزا 18 سالش که دو ماه پیش ازدواج کرده. فریبا دوتا بچه داره. آیدا که 14 سالشه. گلی که 3 سالشه. فریبا چون خونشون نزدیک ما بود اکثر اوقات خونه ما بودن. شوهرشم چون بقالی…
این داستان تقدیم به شما عموم مامانمو سالهای ساله که میکنه من اول نمی دونستم کلاس چهارم بودم مدرسه زودتر تعطیل شد اومدم خونه کلید داشتم تا رسیدم سر کوچه ماشین عموم رو دیدم دم پارکه اول کوچه است فهمیدم خونه ماست یواش درو باز کردم خونمون ویلاییه رفتم تو نگو تازه دارن مشغول می…
داستان سکسی تقدیم به شما – وقتی دور میز غذا قرار گرفتیم بازم این زنای درجه یک دور و بر من با اخم و تخم خاصی بهم نگاه می کردن . -ببینم شما خانوما با من پدر کشتگی دارین . من که همه شما رو به نوبت گاییدم . .. طوری نگام می کنین که…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام داستاني كه مي خوام براتون بگم مال زماني هست كه مجرد بودم اسم من محدثه است و داداشم مسعود تقريبا 13 سالم بود و داداشم 17 ساله بود خانواده ي ما 4 نفره هست كه بدر و مادرم هر دو كارمندند و از صبح تا ظهر سر كار هستند…
این داستان تقدیم به شما آتشی در جانم افتاده که هرشب مرا میسوزاند. در آینه قدی اتاق خوابم زنی تنها را میبینم با قامتی بلند،سینه هایی فربه و کمری باریک که به باسنی پهن و کپلهایی پرحجم و زیبا ختم میشود. میبینم که موهایش روی شانه هایش آرمیده. بازوان سفید و زیبایش و آن رانهایی…
داستان سکسی تقدیم به شما – بابا به طرف آنی اومد . آنی دهنشو باز کرد .پدر کیرشو فرو کرد توی دهن آنی . خواهرم با یه خماری عجیبی بابا رو نگاه کرد . به نظر میومد که کمی خجالت می کشه . بابا دستشو گذاشت رو دلش . داشت با یه هیجان خاصی کیرشو…
این داستان تقدیم به شما سلام من سمانه 26 ساله ام. 19 سالم بود با امیر ازدواج کردم خیلی بهم نمیرسید منم دختر هاتی بودم .بعضی وقتا دلم واقعا کیر میخواست اما امیر …سال اول ازدواج رفتیم دریا شمال کنار ساحل یه آقای ورزشکار با شرت داشت میدوید و ورزش میکرد هیکل بزرگ و ورزشکاریش…
داستان سکسی تقدیم به شما من رامین هستم 21 سالمه و به تازگی از دانشگاه ترک تحصیل کردم این ماجرایی که میخام براتون بگم تاثیرگذارترین خاطره در زندگی منه تصمیم گرفتم ماجرای زندگیمو بگم تا بدونید سرنوشت چه ساده دست به دست این دنیای بیرحم انسانهارو تغییر میده و روی دیگرشونو نشون میده …البته دقیق…
این داستان تقدیم به شما سلام حسین هستم 35 ساله با تیپ معمولی کمی شکم دارم رنگ پوستم مثل زنم سفید است زنم هاله (مستعار) 26 ساله سه ساله ازدواج کردیم بسیار زیبا درست هم قد هستیم هر دو 176 سانتیم تیپ هاله بی نظیره انگار ماهر ترین پیکرتراشان او را تراشیدن اینهمه مانکن و…
داستان سکسی تقدیم به شما -ممنون همین رو بی زحمت حساب کنید . +سینا : اقا این یکی عینک هم حساب کنید . -من : سینا چرا ؟! همون یه دونه اکی بود … +سینا : نه این یکی هم قشنگ بود رو صورتت … -فروشنده با چرب زبونی : تو این دوره زمونه شوهر…